خبرنامه

خبرنامه


شادی خوب است یا بد ؟ (نظرخواهی)

Posted: 11 Dec 2013 05:20 PM PST

چند وقت پیش جملات بزرگان در مورد شادی را می خواندم . تفاوت عجیبی بین عقاید حکیم ارد بزرگ (فيلسوف و حکیم مشهور حال حاضر کشورمان)  و ارنستو چه گوارا (چريک مارکسیست آرژانتینی) دیدم .

یک نفر شادی را خوب می داند و یک نفر بد !؟؟؟

از شما می خواهم نظرتان را در مورد جملات حکیم ارد بزرگ و ارنستو چه گورا برایم بنویسید :


حکيم ارد بزرگ :

✿ اگر پايکوبي و شادي نباشد ، جهان را ارزش زيستن نيست .

✿ آنکه شادي را پاک مي کند ، روان آدميان را به بند کشيده است .

✿ شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند .

✿ زندگی ، پیشکشی است برای شاد زیستن .





ارنستو چه گوارا :

✿ شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت .

✿ شادی بیهوده است چون روح آزادیخواه انسان ها را می کشد .

✿ افراد غمگین به کسی صدمه نمی زنند اما افراد شاد خونخوار هستند .

✿ تنها با غم و رنج می توان از زندگی لذت برد  .





پاسخ های شما :


نویسنده: بهداد
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 14:8
سلام روز بخیر و شادی
قالب و متن زیبا و ساده وب تون قابل توجه بوده تا بیایم و نظری بنویسم با نقد ونظرات خودتون هم همراه باشید ما نیز دلی شکسته داریم ای دوست همیشه دلگرم کننده ی یکدیگر در مسیر هموار و ناهموار باشیم شادی ترجیح دارد بر اندوه لیکن اندوه نیز بنابر عوالمی تاثیر مستمری دارد باید اسباب شادی را ایجاد کرد ...زندگی ابتنی کردن در حوضچه ی اکنون است سهراب من هم یه وب ادب یو حقوق یام موفق باشید
وب سایت


نویسنده: ف میرزایی
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 14:29
حکیم ارد بزرگ اشتباه می کنه
به نظرم شادی مال آدم های احمقه
فیلم پینوکیو رو یادتون می یاد بچه هایی که می رفتن شهر بازی ، همشون آخر الاغ می شدن
درسته ارد ایرانیه اما ما که نمی تونیم حقایق را کتمان کنیم
زیباترین رنگ ، رنگ سیاهه
زیباترین جواهر ، اشکه
زیباترن نوع زندگی ، زندگی با فقرا و همدردی با اونها است
الان تو جردن و یا کامرانیه و زعفرانیه دختر پسرا طرفدار ارد هستند به خاطر اینکه شکمشون سیره و عشق و صفا می کنند
اما ما عشقمون چگواراست چون می گفت : تنها با غم و رنج میشه از زندگی لذت برد


نویسنده: کتایون
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 14:51
ارنستو چه گوارا یک مازوخیست (خود آزار) بود .


نویسنده: ایلیا
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 17:12
بالاخره شما طرفدار چه گوارا هستی یا ارد؟؟؟؟؟؟؟

مائده مشیری (مدیر وبلاگ) :
الان نمی گم طرفدار کدام فکر هستم
بعدا می گم


نویسنده: علی کاسبی

چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 18:21

موضوع جالبی طرح کردین
در مورد شادی کمی جستجو کردم و به مطلب جالبی برخورد کردم
حکیم ارد بزرگ یکی از چهار حکیم برجسته تاریخ ایران است و نظر او در مورد شادی با نظر حکمایی نظیر خیام ، فردوسی و بزرگمهر مطابقت دارد :

حکیم فردوسی توسی :
سخنهای باینده گویم کنون
که دلرا به شادی بود رهنمون

همیشه خردمند و امیدوار
نبیند جز از شادی روزگار

حکیم ارد بزرگ :
اگر پایکوبی و شادی نباشد ، جهان را ارزش زیستن نیست .

حکیم بزرگمهر :
دل اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند .

حکیم خیام نیشابوری :
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین منست

گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابین مـن است


نویسنده: نیلو
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 18:22
آقا یا خانم ف میرزایی
یه سئوال
به نظر شما افکار حکیم ارد بزرگ را چون در جردن یا زعفرانیه طرفدار داره باید رد کرد ؟!
خونه ما ورامین است
اتفاقا در بدترین منطقه ورامین هم هستیم !
اما من عاشق شادی هستم عاشق افکار حکیم ارد بزرگ هستم
می خوام تلاش کنم تا رشد کنم نمی خوام برای همیشه در فقر و بدبختی زندگی کنم
نیاز به همدردی آدمهای فقیر دیگه هم ندارم
می خوام ثروتمند بشم می خوام لباس سرخ بپوشم نه سیاه
از همه آدمهایی که به فقر قتاعت می کنند و تلاش نمی کنند بدم می یاد
آینده دست خودمونه
چه گورا هم همدست فیدل کاسترو بود
یه مطلب می خوندم در مورد وضع اینترنت در کوبا
فهمیدم کلا 3000 سایت در این کشور مجازه و بقیه بسته شده است
دخترهای کوبایی به خاطر فقر در سواحل هاوانا در کشتی ها و قایق های نمور سواحل هر شب خودفروشی می کنند
این عاقبت مسیر چه گورا است
عاقبت کسی که عاشق سیاهی و رنج بود
اما من حکیم ارد بزرگ رو می خوام
چون حس می کنم از دل من حرف زده
یک ایرانی فاخر است و دوستش دارم
چون شادی و رشد رو دوست دارم


نویسنده: mohsen
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 20:4
ارد واسه خودش گفته خیلی وقت ها غم اندوه خیلی بهتر از شادی وپای کوبیه
بعدشم به قول استاد ادب و سخن دکتر شریعتی اگه میخوی همیشه شاد باشی باید مثل گاو هیچی از دور و ورت نفهمی- اوج لذت از زندگی اینه که با مردم باشی همدرد اونا باشی
وب سایت


نویسنده: میثم ©
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 23:16
اونها در شرایط یکسانی زندگی نکردن
چه گوارا موقعی بود همون که مرگ با ذلت بهتر زندگی با عزته
ولی ارد در شرایط خوب زندگی میکرد
وب سایت


نویسنده: d@v!d
چهارشنبه 24 خرداد1391 ساعت: 23:30
حکيم ارد بزرگ :
اگر پايکوبي و شادي نباشد ، جهان را ارزش زيستن نيست .


نویسنده: مژده ژیان
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 9:53
چهار راه فصول بی بهار در هم خواهد ریخت/مثل زندگی بدون حضور شادی!
مژده ژیان
وب سایت   


نویسنده: فرامرز
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 12:27
همون بهتر چه گوارا رو كشتن چون آدمي كه ضد شادي باشه بميره واسه خودش هم بهتره


نویسنده: petruos
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 13:44
حکمایی مثل ارد بزرگ و فردوسی و خیام و بزرگمهر چرند گفتن
غم سلطان همه حالت های آدمه
غم و غصه رو درد کشیده میفهمه و بس
مرگ بر همه فئودالها و ثروتمندان و الکی خوشا و اونهایی که میخوان شاد باشند
درود بر فقر و رنج و کوخ نشین ها
زنده باد چه گورا
زنده باد رنج کشیدگان جهان
درود بر پینه دست کارگران و سیاه پوستان و سرخ پوستان تحت ستم


نویسنده: emel abdipour
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 14:37
به نظر من هر دونظر و هر دو تفکر زیباست و کسی که سعی میکنه تو زندگی شاد باشه یه غم هایی هم داره که داره تلاش میکنه با شاد بودن اونا رو برطرف کنه


نویسنده: زهرا
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 15:8
سلام دوست خوبم،
به نظر من چه گوارا از بچگی در یک خانواده سیاسی بزرگ و پرورش یافته بنابر این روحیات و خصوصیات اخلاقی سیاستمدارها را گرفته و دارای روحیه خشن و خشک می باشد او پیروز بود به خاطر نبوغش و نوع پرورشش در خانواده که به او آموزش داده بودند که برای کار بزرگی خلق شده و نمی تونه مثل مردم عادی زندگی کنه ؛ و او را همه بزرگ می دانند به خاطر خدماتی که برای کوبا داشته او به علت این که نابغه بوده روش زندگیش با آدمای معمولی فرق می کرده به خاطر همین هم نوع لذت و شادیش با آدمای معمولی فرق می کنه او لذتش در جنگ و سیاستمداری خلاصه می شده و موفقیتهایش در زندگی سیاسیش بیشترین شادی را برایش داشته. در صورتی که برای آدمای معمولی مثل ما اگر چند وقت مدام در غم و اندوه و به شیوه او زندگی کنیم از تمام فعالیتهایمان باز می مانیم و دچار افسردگی خواهیم شد. برای چه گوارا غم و اندوه به این معنی نیست که فعالیتهاشو را کنار بذاره و گوشه گیر بشه بل استفاده نکردن از لذتهای دیگر غیر از لذاتی که برای خودش معنی کرده بود، بوده است که او اصلا فرصت استفاده از لذات دیگر را هم نداشته. سخن ارد بزرگ درسته و سخنان چه گوارا هم برای خودش درسته اما قابل تعمیم نیست.
موفق و موید باشید
وب سایت


نویسنده: fahim
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 16:1
شادی تنها چیز رایگان است که باید به دیگران و به خود هدیه کنیم هرجا و هر وقت به فکر شادکردن و شادبودن باشیم
در جهان هر چه مشکلات باشد بازم خدا هست که دلیل بودن ما انسانهاست باری تعالی شادی را برای همه هدیه داده
جناب ارد بزرگ و دیگر اندیشمندان هم به این مسئله بطور واضح و روشن اعتقاد کامل داشتند


نویسنده: سبحان
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 20:53
من یک ایرانی هستم طبعا عقایدم با حکیم ارد بزرگ سازگاری بیشتری داره ما ایرانیها شادی رو دوست داریم حالا مردم آمریکای لاتین از شادی بدشون میاد به ما چه ؟!
اونها با زجر و فقر و بدبختی چه گوارا حال می کنند ما با اندیشه های حکمایی نظیر ارد بزرگ و فردوسی و بزرگمهر و خیام حال می کنیم


نویسنده: کاظم باربد
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 20:56
من هم فکر می کنم کسی که شادی رو دوست نداره یک بیمار روانیه


نویسنده: سون باهار
پنجشنبه 25 خرداد1391 ساعت: 23:13
درمورد شادی نمیتونم هیچ نظری بدم چون از وقتی که یادم میاد چیزی به نام شادی و خوشحالی تو زندگیم تجربه نکردم....


نویسنده: روزبه گودرزی
جمعه 26 خرداد1391 ساعت: 15:12
حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ سه عنصر را همزمان دارد او شادی را اولین خواسته یک انسان می داند دوم آزادی را ارج می نهد و سوم یک میهن پرست است برای همین می گوید : با ارزشترین نشان اُرُد ، ایرانی بودن است .
ارنستو چه گوارا شادی را پوچ می داند و می گوید : تنها با غم و رنج می توان از زندگی لذت برد .
او بشردوستی را در قبال آرمان خویش بی ارزش می داند و در نامه ایی به مادرش می گوید :
(( من نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست.
من هرچیزی به جز یک مسیحی هستم،
و بشردوستی در مقایسه با باوری که من دارم بی‌ارزش به‌نظر می‌رسد.
من به‌جای این‌که اجازه بدهم به یک صلیب میخ‌کوبم کنند،
با هر سلاحی که دستم به آن برسد پیکار خواهم کرد))

چه گوارا در تمام زندگی اش در دهها کشور به شکل چریکی به جنگ پرداخت او میهن پرست نیز نبود از این رو هر کشور ملتهبی می توانست برای حس جنگسالاری او مناسب باشد .
با این گفته می توان چنین برداشت نمود که :

طرفداران اندیشه های حکیم ارد بزرگ به دنبال : شادی ، آزادی و میهن هستند .

طرفداران افکار چه گوارا : بشر دوست و میهن دوست نیستند ، آنها جنگ سالار و غم پرست هستند .


نویسنده: کتایون
آقا محسن که نوشتی به قول استاد ادب و سخن دکتر شریعتی اگه میخوی همیشه شاد باشی باید مثل گاو هیچی از دور و ورت نفهمی !!!
به نظرم خود شریعتی یک گاو به تمام معنا بود
شریعتی استاد نشان دادن سفیدی به جای سیاهی و بلعکس بود
وقتی چهار حکیم بزرگ تاریخ کشور ما میگن شادی خوبه کسانی مثل فردوسی ، ارد ، خیام و بزرگمهر دیگه شریعتی و امثال اون کی باشن ؟؟
با هر آدم عاقلی حرف بزنی میگن شادی خوبه
حالا یه مشت جنگ طلب آدمکش میگن غم خوبه
از امثال شما غم پرستان خونریز بیزاریم


نویسنده: مصی
جمعه 26 خرداد1391 ساعت: 19:27
فقط یک جمله
شادی تقسیم نشده اندوه بزک شده است


نویسنده: آق محسن
جمعه 26 خرداد1391 ساعت: 19:44
شاد بودن یک هنره و به جهان بینی آدم ها بستگی داره. جهان بینی مثبت شادی به دنبال داره حتی اگه روزگار سخت بگیره بهمون.
وب سایت


نویسنده: یوسف
جمعه 26 خرداد1391 ساعت: 19:44
احساس شخصی بنده اینه که9 چگورا در عالم شخصییتی خاص و دروانی که خون و خنریزی و برعلیه آمریکای لاتین رواج داشت این سخنانم را گفت
درباره سخنان حکیم ارد هم بایست از زاویه عرفانی به سخنانشان نگریست نه از زاویه زمینی
وبلاگتون رو اتفاقی دیدم
یوسف
وب سایت




نویسنده: احسان الله ادیب
شنبه 27 خرداد1391 ساعت: 9:6
چه گوارا:" از مرگ هراسی ندارم؛ اما از مردن در سر زمینی میترسم که بهای آزادی پشیز تر از مزد گورکن باشد".
و فراموش نکنیم که طرفداران چه جنگ سالار و غم پرست نیستند! بلکه آزادی خواه و عدالت طلب استند و چه را نماد از آزادی خواهی و عدالت طلبی میدانند.
وب سایت


نویسنده: کتایون
شنبه 27 خرداد1391 ساعت: 9:44
آقای ادیب هر چند شما نظر شخصی خودتان را نگفتید اما این سئوال مطرح است که وقتی خود چه گوارا می گوید ( بشردوستی در مقایسه با باوری که من دارم بی‌ارزش به‌نظر می‌رسد.)
و در جای دیگر می گوید Sadمن نه یک مسیحی هستم و نه یک بشردوست)
این آزادیخواهی و عدالت طلبی که شما از آن یاد کردید بدون انساندوستی چه معنایی پیدا می کند ؟
آزادیخواهی که در آن بشر دوستی جایی ندارد یعنی چه ؟
بزرگترین انقلاب آمریکای لاتین که چه گوارا در آن نقش داشت انقلاب کوباست
50 سال فیدل کاسترو دیکتاتورگونه حکومت کرد حالا هم که توان تکان خوردن نداره قدرت رو داده به برادرش !
یه کشور عقب افتاده و بیمار
من فکر می کنم آزادیخواهی و عدالت طلبی چه گورا چیزی جر نشاندن یکی گروه چریکی بر راس قدرت و تاراج همه آزادی های مردم آن کشور نیست
شما نوشتین چه گوارا غم پرست نیست حال آنکه خودش میگه :
تنها با غم و رنج می توان از زندگی لذت برد .
و یا :
شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت !!!



نویسنده: آسمان♥
شنبه 27 خرداد1391 ساعت: 14:33
شـــــ♥ـــادی؟
وب سایت


نویسنده: ادیب
یکشنبه 28 خرداد1391 ساعت: 11:24
حضرت کتایون درود!
البته پاسخ من برای روزبه گودرزی بود طرفداران چه را جنگ سالار و غم پرست خطاب نموده اند؛ شادی که در آن آزادی نباشد و گوسفند بودن یکه طعم شیرین آزادی را نچشی چه ارزش دارد؟ چه یک عمر برای عدالت و آزادی مبارزه نمود و بعد از این که انقلاب را به پیروزی رسانید؛ در حالیکه وزارت شکر در کوبا یکی از پر در آمد ترین مقام های دولتی بود استعفا داد و از آن همه لزت های که قدرت برایش داده بود دست کشید؛ برای این که ثابت کند هدف او آزادی بود وبس!
اما حضرت کتایون با شما موافق استم که بعد از پیروزی انقلاب فیدل و رفقای انقلابی شان یک حکومت دیکتاتوری را بنا نهادند و هزاران نویسنده و شاعر و روزنامه نگار را به سلول های زندان فرستادند؛ ا من عاشق چه استم برای این که چه عاشق آزادی و عدالت بود و این برای من کفایت میکند و من عاشق کاستورویی استم که انقلاب را به پیروزی رسانید.
ممنون
وب سایت


نویسنده: امير محسن داودي
یکشنبه 28 خرداد1391 ساعت: 23:50
با سلام و درود خدمت شما نويسنده وبلاگ و نظردهندگان عزيز
به دليل كم بود وقت كامنت هاي قبل را نخوندم و نظر خويش را اعلام ميكنم.
به طور خيلي خيلي خيلي خلاصه و ساده ميگم كه نظر من اينه.
هر چيزي در جهان حد و اندازه اي دارد حتي شادي و غم و چه بسيار اند در دنيا كه از خيلي جاها مي رنجند و از خيلي جاها هم شادي دارند ولي در كل هميشه و همه جا بايد تعادل را برقرار كرد چه در خوابيدن و چه در تحصيل و تفريح و زندگي و قضاوت و ... در همه چيز و همه چيز اگر متعادل باشيد همه چيز برايتان عالي پيش خواهد رفت.
پس هميشه و همه جا و در همه مكان و احوال >>>>تعادل<<<< را حفظ كنيد.
با تشكر از همه دوستان و با ارزوي موفقيت براي همه
وب سایت   

        
نویسنده: رز
یکشنبه 28 خرداد1391 ساعت: 16:25
قانون نشاط در زندگی همیشه جواب داده است و از جمله آن قانون جذب است که هرگاه حس شادی را آرزو کنیم همه کائنات ما را به آن می رسانند.


نویسنده: مرد دانا
سه شنبه 30 خرداد1391 ساعت: 19:40
دستم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند...
اما هیچ کس فکر نکرد که شاید...
یک گل کاشته باشم...!
برام سخته که بخوام در این مورد خاص نظر بدم!...دو دیدگاه متفاوت و متناقض در یک موضوع, خوب طبیعتا" دیدگاههای ارد بزرگ را می پسندم.
وب سایت


نویسنده: پسرشالیزار
چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 0:39
لحظات شادی خدارا ستایش کن حرف ارد حقه
لحظات غم خدارو پرستش کنی حرف چه گوارا

امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن..
. پابلو نرودا
وب سایت


نویسنده: میترا
چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 8:46
سلام موضوع جالبی را انتخاب کردید , من در واقع یا شادی موافقم به شرطی که همه شاد باشند چرا؟؟الان میگم :من یه دختر شاد و سرزنده بودم که آتیش از دست و ژام میبارید و با اینکه 24 سال سن داشتم مثه دخترای 10 ساله شر و شور داشتم فبزرگ شده تهران هستم و دوران دانشگاهم را در اصفهان بودم ف با ژسر مورد علاقم ازدواج کردم و اصفهان موندگار شدم و در یک محیط فرهنگی مشغول شدم (با همون هیجانات قبلی و چه بسا بیشتر)اما محیط بسیار خشن غمگین و خشک و بی روح بود که 100 در 100 با روحیات من مخالف بود اما جنگیدم تا همه خوشحال بشن اما آخرش از اولش معلوم بود و مغلوب شدم و الان منم یکی از همین آدمای غمگینم چون دلشون نمیخواست وقتی همه غم دارن یکی بینشون شاد باشه اما بازم خوبه که وقتی اینجا نبودم خیلی شاد بودم البته فقط وقتی تو محیط کارم هستم باید مثه بقیه افسرده باشم تا شاید اونا شاد بشن شاید


نویسنده: نیروانا
چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 15:43
سلام .ما قبل از ایرانی بودن انسانیم و احساس داریم هیچ وقتم نمیتونیم غرایضمون رو سرکوب کنیم.هر وقت که تونستید توی مراسم ختم مادرتون شاد باشید و توی عروسی برادرتون گریون اونوقت میتونید بگید طرفدار کدوم عقیده اید.خیر الامور اوسطها .یا به قول ایرانی های خودمون هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد پس هر دو بزرگ نظراتشون قابل احترام اما به وقت مناسبش


نویسنده: کورش
چهارشنبه 31 خرداد1391 ساعت: 15:46
شادی بهترین هدیه خئاوند است وانسان برای شادی به این جهان آمده است وبهترین شاعران دنیا فردوسی وخیام وحافط وبخصوص فردوسی بزرگ بهترین کار انسان در این جهان را شادی میدانند چگوارا هم شادی از سر حماقت وپذیرفتن ظلم را شادی نمی داند


نویسنده: ابوالفضل
پنجشنبه 1 تیر1391 ساعت: 10:59
نــــــــــــــــــــظر بـــــــــــده نــــــــــــــظـــــــریــــــــــــــــــ...

فقط یه نظر هست همین هیچ برداشتی جز آن مجاز به برداشت نیست...
گفتم بگذار منم به نظری بگم نظر بده...باشه نظر میدیم.
حرف من:زندگی شادی نیست هنر شاد زیستن است...
✿ اگر پايکوبي و شادي نباشد ، جهان را ارزش زيستن نيست .
✿ شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت .
#حالا من بگم تا غم نباشد شادی معنا ندار هردو نیمی از واقعیت زندگی هستند من تفریط و افراط نمیکنم...زندگی نعمت زیستن است آدم که از نعمت انتقام نمیگیره آدم بالغ از نعمت درست استفاده میکنه تا ازش لذت ببره اگر شما نسبت به آن نفرت داری که میخوای انتقام بگیری تقصیر خودت هست که تصویر ذهنی را آن طور نقاشی کردی که حالا از آن نقاشی خوشت نمی آید و میخوای زیر پا لعش کنی....تصویر را باور نکن نقشی دگر بزن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✿ آنکه شادي را پاک مي کند ، روان آدميان را به بند کشيده است .
✿ شادی بیهوده است چون روح آزادیخواه انسان ها را می کشد .
باز تفریط و افراط...لیوان آب را همانطور که هست ببین نه آنقدر سیاه نگاه کن که اصلا آبی در لیوان نیست و نه آن گونه که قسمت خالی رو نبینی...آنکه شادی را پاک میکند حقیقت زندگی را نفهمیده که سکه زندگی 2روی(به اندازه سفیدی،سیاهی هم واقعیت دارد پس خاکستری دیدن چیست؟) دارد او خود روان ندارد دیگر در غم مطلق خوابیده است و هیچ را نظاره میکند.
روح آزدیخواه یعنی اینکه آن روح به دنبال حقیقت باشد نه به دنبا غم یا شادی مگر شم تصور کرده اید حقیقت غم است نه میگویند حقیقت تلخ است این هم زمانی میباشد که آن حقیقت به مزاج آدم خوش نیاید.
آنچه بیهوده است باور و افکار خراب است که مایه زحمت زندگی میشود.
افراد غمگین و افسرده وناامید به سمت خود کشی میروند و این یعنی صدمه به جامعه انسانیت...
ادامه در نظر بعد...
فکر کنم مقیاس اشتباه است افراد شاد را به شیطان پرستان و خونخوارها نسبت داده ای و افراد غمگین به مسلمانان مظلوم واقع شده بحرین.
شادی جایی است که تفکری سالم به پا باشدجایی که انسانیت رونق گرفته باشد.
✿ تنها با غم و رنج می توان از زندگی لذت برد .
این یعنی عادت و تسلیم ورفیق غم شدن آری وقتی با غم رفیق شدی دیگر زشتی و غم و...ملکه ذهنت میشود و برایت عادی میگردد.
یادتان باشد پویایی و حرکت وامید و تلاش جامعه در شاد بودن مردم و آگاه بودن آنهاست.
این نظر دیگر گنجایش بیشتر حرف زدن را ندارد هر چه کمتر بگویم بهتر است...
بّّّّّّّّّّــــــــــــرای خوانندگان این نظر آرزوی موفیقیت در زندگی را دارم شاد باشید...


نویسنده: مازیار
پنجشنبه 1 تیر1391 ساعت: 21:53
اولا شما باید یک شناختی به چگوارا داشته باشید تا بفهمید چرا این جمله رو گفته از نظر من اون به هیچ وجه ازادی خواه نبود درسته برای ازادی جنگید ولی برای ازادی که خودش میخواست حاکم باشه جنگید و به محض رسیدن به قدرت تمام ازادی ها را سلب کرد و تمام احزاب و مخالفنش را به کمک فیدل کاسترو سرکوب کرد... اون به کشورهای دیگر برای انقلاب می رفت در حالی که اون کشورها نیازی به انقلاب نداشتند ولی چون طبق معیارهای چه گوارا نبود پس حکومتش باید نابود میشد در بین این حرکات انقلابیش بسیاری از کشاورزان و مردم عادی را که به اهداف او کمکی نمیکردند را کشت و توسط همون مردم هم لو رفت... این جمله او از دید تمام سیاه او به دنیا نشات میگیره..در زمان او که دیکتاتور در کشور حاکم بوده و بیشترین ظلم از طرف دیکتاتور و ثروتمندان به انها وارد میشده و از طرفی انها انسانهای شاد و عیاشی بودند و از انسو مردم مورد ظلم مردم غمگینی بودند این قضاوت چه از این مسئله نشات میگیرد از انجا که یک ادم میلیتاریسم بود و در جنگ بود خندیدن و شادی زیاد در یک اردوگاه چریکی مضر است و ممکن است به انها حالت سرخوشی زیاد بدهد و اراده انها را سست کند یک چریک باید همیشه در دلش کینه غم و خشونت داشته باشد برای همین چه دور شادی رو یک خط قرمز میکشد زیرا انرا مزاحم رسیدن به اهداف دیوانه وار و انقلابیش میبیند


نویسنده: رها
جمعه 2 تیر1391 ساعت: 0:13
شادی که از عمق وجودت باشه و با یک باد از بین نره خوبه نه شادی و خنده ای که قلب نارحت باشه و حکایت خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر- باشه
خوشحالمیشم بیای وبلاگمون
وب سایت


نویسنده: حماسه ایرانی
جمعه 2 تیر1391 ساعت: 2:2
طرح این سوال به این شکل نامربوط است، شادی به خودی خود، نمی تواند خوب باشد و بد، غم هم همینطور. هدف زندگی شادی است ولی آیا در این دنیا میتوان بدون توجه به اطراف خود و شادی و غم دیگران، شاد بود؟ این خصوصیت حیوانات است که وقتی خود شکار خوبی دارند، میخورند و متوجه اطراف خود هم نیستند. هیج غمی به خودی خود هم به قلب کسی راه نمی یابد مگر به دلیلی. منظور چه گوارا، غمی بوده است که در اثر غم دیگران حاصل می شود. اگر خیام در ستایش شادی می سراید، قصدش تبلیغ بی توجهی به غم دیگران نیست. در بیت بعدی قصدش کاملن مشخص میشود. او بر علیه ظلمی که به مردم در اثر پی گیری اهداف پست در لباس دین میشود، بر می خیزد. شادی خوب است وقتی تقسیم شود و غم بد است وقتی راهی برای محوش وجود دارد و کسی برای محو آن قدمی بر نمی دارد. در این صورت شادی هم خوب نیست چرا که نشان بیرحمی و عدم انسانیت است. فردوسی و خیام هم بیعارانی نبوده اند که در ستایش شادی بدون توجه به غم دیگران داد سخن داده باشند.


نویسنده: پرنسس
شنبه 3 تیر1391 ساعت: 13:38
سلام دوست عزیز
نظر خواهی جالبیه
به نظر من شادی لازمه زندگیه
این خانم یا آقای ف میرزایی که گفتند: زیباترین رنگ ، رنگ سیاهه
زیباترین جواهر ، اشکه
کی گفته رنگ سیاه همیشه نشانه غمه! یا اشک نشانه غمه! آدما گاهی از خوشحالی زیاد هم اشک میریزن
خلاصه به نظر من شادی خیلی هم چیز خوبیه و اگه نباشه آدم می پوسه
وب سایت


نویسنده: AmiR
یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 12:9
من که زیاد نفهمیدم چی شد.
ولی شادی خوبه
وب سایت   


نویسنده: هرزال
یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 12:25
سلام
من عاشق چگوارام
به نظرم تا زمانی که ادم خیلی چیزاا رو نفهمه میتونه شاد باشه چون فهمیدن درد اوره اونایی که درباره شادی نوشتن خیلی چیزا رو درک نمیکنن
اخه تا وقتی بچه زجر بکشه خندیدن معنی میده
خیلیا هیچی از ارد بزرگ و چگوارا نمیدونن فقط نظر میدن کمی فکر کنین باشه دوستان
وب سایت


نویسنده: هرزال
یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 12:29
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست
مارابه رخت و چوب شبانی فریفته اند
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک،رهزن ست
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین،به کجروان سخن ازراستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
وب سایت


نویسنده: هرزال
یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 12:31
وقتی از قتل قناری گفتی
دل پر ریخته ام وحشت کرد.
وقتی آواز درختان تبر خورده ی باغ
در فضا می پیچد
از تو می پرسیدم:
-"به کجا باید رفت؟
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غم من غربت تنهایی هاست
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن از ورطه ی هستی می داد
یک نفر دارد فریاد زنان می گوید
-"در قفس طوطی مرد
"و زبان سرخش
"سر سبزش را بر باد سپرد
من که روزی فریادم بی تشویش
می توتنست جهانی را آتش بزند
در شب گیسوی تو
گم شد از وحشت خویش
وب سایت


نویسنده: هرزال
یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 12:40
من در رویای خود دنیایی را می بینم که در آن همگان راه گرامی آزادی را می شناسند/
حسرت جان را نمی گزد و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی کند/
من در رویای خود دنیایی را می بینم که سیاه یا سفید از هر نژادی که هست از گستره ی زمین سهم می برد/
زمین از عشق و دوستی سرشار است صلح و آرامش گذرگاههایش را می آراید/
من در رویای خود دنیایی را می بینم که هر انسانی آزاد است /
شوربختی از شرم سر به زیر می افکند و دوستی همچون مرواریدی گران قیمت نیازهای همه بشریت را برمی آورد
وب سایت


نویسنده: کسرا
دوشنبه 5 تیر1391 ساعت: 14:11
زیاد جدی نگیر رفیق....
گاهی آرامش...گاهی طوفان... و گاه باران...هرچه که پسندیده ی لیلی باشد...
یکی درد و یکی درمان پسند/یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجرا/پسندم آنچه را جانان پسندد
وب سایت


نویسنده: شیدا
دوشنبه 5 تیر1391 ساعت: 15:3
کسی که شادی رو دوس نداشته باشه زنـــــــــــــــــــده نیست...


نویسنده: پرویز
دوشنبه 5 تیر1391 ساعت: 18:15
به نظر من هر کس با توجه به درکش از زندگی شادی را توصیف کرده و همه درست گفتن یعنی شما باید ببینید در چه جایگاهی قرار دارید


نویسنده: فاصله
دوشنبه 5 تیر1391 ساعت: 22:41
کاش میخندیدی ،
تا بگویم رازی .
کاش شادی ترا ارمغان میبردم ،
پیش تنهایی خود
تا که از داشته خود شاد شوم .
وبگویم با خود شادی دل چه گران میارزد
دور ریزید غم و اندوه درون
که بمیرد دشمن .
تا بمیرد دشمن ..... فاصله
وب سایت


نویسنده: سینا
سه شنبه 6 تیر1391 ساعت: 10:9
راستش شادی یه جاهایی خوبه یه جا هایی بد ولی اکثر آدما دوست دارن شاد باشن


نویسنده: غفار محمدي
چهارشنبه 7 تیر1391 ساعت: 7:52
غم و شادي دو حالت اساسي زندگي است. چه بخواهيم و چه نخواهيم روزهايي را غمگين و روزهايي را شاد خواهيم بود.. اگر غم نبود شادي هم لذتي نداشت..و اگر شادي نبود روزهاي غمگين براي انسان عادي مي شد و براي ساختن روزهاي زيبا و شاد تلاش نميكرد..

 
نویسنده: یاس
پنجشنبه 8 تیر1391 ساعت: 2:14
ای دوست من..
من آن نیستم که می نمایم..
نمود پیراهنی است که به تن دارم
پیراهنــــی بافتــه ز جــان
که من را از پرسش هـــای تو
و تو را از فراموشی من در امان می دارد..
آن من ی که در من است ، ای دوست
در خانه خاموشــــی ...ـــن است
و تا ابد همان جا می ماند: ناشناس و درنیافتنـی..
من نمیخواهم هر چه میگویم باور کنی و هرچه می کنم بپذیری
زیرا سخنان من چیـزی جز صدای اندیشـه هــای تو
و کارهای من جز عمل آرزوهای تو نیستند..
هنگامی که تو میگویی : باد به مشرق می وزد
من میگویــم : آری به مشـرق می وزد
زیرا نمیخواهم تو بدانی که اندیشه من در بند باد نیست ، بلکه در بند دریاست..
تو نمی توانی اندیشه های دریایی مرا دریابی.. و مـن نمی خواهــــم کـه تو دریـابــــی
می خواهــم در دریـــــا تنهـــــــا باشم..
دوست من..
وقتی نزد تو روز است،
نزد من شب است..
با این همه من از رقص روشنای نیمروز بر فراز تپه ها سخن میگویم..و از سایه بنفشی که دزدانه از دره میگـذرد..
زیرا تو ترانه هــــای تاریکـــی مرا نمی شنوی.. و سایش بال هـای مـرا بر ستارگان نمی بینـی
و من گویی نمی خواهـــم تو ببینی یا بشنوی...می خواهـم با شـب تنهــــــا باشم..
هنگامی که تو به آسمـان خودت فرا می شوی
من به دوزخ خــودم فـــرو میروم..
حتی در آن هنگام که تو از آن سوی مغاک بی گذر مرا آواز می دهی : همراه من ، رفیق من
و من در پاسخ تو را آواز می دهـــــم : رفیـق من ، همــــراه مـن
زیرا من نمی خواهـــم که تو دوزخ مــرا ببینی..
شراره اش چشمـت را می سوزانـــد
و دودش مشــامـت را مـی آزارد..
و من دوزخم را بیش از آن دوست دارم که بخواهـم تو به آنجـا بیایـی
می خواهــــم در دوزخ تنهــــــــا باشم..
تـو بـه راستـــــی و زیبایـــــــی و درستـــــــی مهــــــــــــر مـی ورزی
و من از برای خاطر تو می گویم که مهر ورزیدن به این ها خوب و زیبنده است
ولـی در دل خودم به مهــــــــــر تـو می خنـــدم
گرچه نمی خواهــم تو خنده ام را ببینــی
می خواهــــم تنهـــــــــا بخنـــدم..
وب سایت


نویسنده: ارمین
پنجشنبه 8 تیر1391 ساعت: 23:1
مواقع تفریح و شادمانی فرصت است،( اافراد عاقل فرصت ها را مغتنم می شمارند و از آن ها به نفع خوشبختی و سعادت خویش استفاده می کنند. ) علی(ع)


نویسنده: منتظر
جمعه 9 تیر1391 ساعت: 16:40
ضجّه های عقربه های ساعت کُشنده اند؛ مخصوصاً جمعه ها به وقت غروب! انتظار درد بزرگیست، آدم را پیر می کند. آقا!ما دلهره هایمان را جمعه به جمعه با تمام اشتیاق روی دست هامان می گیریم. تا هم خودمان آرام شویم....هم بگوییم: دوستت داریم.
وب سایت


نویسنده: شیما
شنبه 10 تیر1391 ساعت: 14:1
✿ شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت .


نویسنده: مانی
یکشنبه 11 تیر1391 ساعت: 12:35
چه گوارا مشکل روحی روانی داشته...مطمئنم .مگه میشه آدم عادی از شادی بدش بیاد...جوجه کمونیست


نویسنده: sara
سه شنبه 13 تیر1391 ساعت: 23:40
حیکم ارد بزرگ درس میگه خیلی حرف خوب وجالبی زده



نویسنده: چکاوک
شنبه 17 تیر1391 ساعت: 3:35
این روز ها برد با كسی است که بیرحم باشد از دلت مایه بگذاری سوخته ای....!
وب سایت


نویسنده: سما
دوشنبه 19 تیر1391 ساعت: 11:30
نگرانی هرگز ازغصه فردا نمیکاهد بلکه فقط شادی امروز را از بین میبرد پس همیشه باید شاد بود.


نویسنده: سید اسماعیل عاملی
دوشنبه 19 تیر1391 ساعت: 12:7
شاد بودن در خمیره انسان امیدوار است .


نویسنده: امین الله مفکر امینی
سه شنبه 20 تیر1391 ساعت: 23:42
در قدم اول باید گفت که شادی سخن خوش آیند و موزد نیاز همه انسانها میباشد . شاد بودن خیلی خوب است ولی بشرطیکه این شادی ماحصل رنج و غم دیگران نباشد
که البته در این صورت شادی و یا شاد بودن مفاهیم اصلی اش را از دست میدهد زیــــرا
شاد بودن و یا شادی به اثر گذاشتن اثرات غم و رنج بر دیگری و یا همنوعش، نمیتوا ن از
شادی اصلا سخن گفت .ما در جامعه ایکه زنده گی میکنیم آن جامعه هر قدر کوچـــــک هم باشد باید شادی ها و غمها مشترکا حمل گردد و یا بعبارت دیگر همه در این شــادی
ذیدخل باشند و عملا انرا حسن کنند .
بنی آدم اعضای یک پیکـــرند
که در آفرینش ز یک گو هرند
چو عضوی را بدرد آورد روزکار
دیگر عضو ها را نمــاند قـرا ر
تو کز محنت دیگران بیغمـــی
نشاید که نامت نهند آدمـــی
وب سایت   


نویسنده: محمد
چهارشنبه 21 تیر1391 ساعت: 18:22
دوستان اگر مطالعه مختصري داشته باشند خود چه گوارا در زمان جنگها و زمان پيروزي انقلابشان خواهند ديد كه چه انسان بي رحم و خونريزي بوده و چه بي گناهاني را قرباني قصاوت خود كرده . از قتل و غارت گرفته تا اعدامهاي دسته جمعي... و من حيرانم كه چرا اين موجود سمبل آزديخواهي و مبارزه شده


نویسنده: عشق امیر
چهارشنبه 21 تیر1391 ساعت: 21:9
باید شاد باشیم تا هر کسی نیاد بهمون ضربه بزنه.


نویسنده: مازیار
پنجشنبه 22 تیر1391 ساعت: 8:49
شادی در بدن تولید انرزی میکند و شخص میتواند کار و تلاش کند. زرتشت میگوید ای مردم هر کجا برای شادی جمع شوید من هم در آنجا خواهم.


نویسنده: yas
جمعه 23 تیر1391 ساعت: 14:16
coment haye hame dooostano khoondam , nazare man ham moshabe ba barkhi doostan hast , mafhoom shadi ya gham dar kenare ham mana mishe.che govara ba dide kamelan manfi nazaresho rajebe shadi gofte.ostad hakim arad bozorg ham ba khoshbine tamam shadio mana kardan ,shadi khoobe, vali shad boodan hamishegi nist.mese gham k hamishegi nist.payande bashid


نویسنده: آســــ.♥.ـــــمان
جمعه 23 تیر1391 ساعت: 16:13
غمــتو بهـ ـ ـهیچـ ـ ـکسـ ـ ـنگو حتیـ ـ ـبهـ ـ ـچشماتـ ـ ـ

چونـ ـ ـاونمـ ـ ـاشکـ ـ ـمیریزهـ ـ ـو رسوتـ ـ ـمیکنهـ ـ ـ .♥
وب سایت


نویسنده: افرا
جمعه 23 تیر1391 ساعت: 16:37
سلام شادی گاهی خوب وگاهی ازار دهنده است گاهی از ناامیدی نجاتت میده گاهی که ظاهری و از روی اجبار باشه آزارت میده


نویسنده: hasan5
جمعه 23 تیر1391 ساعت: 21:54
شادی خوب است اگر با دیگران باشد یا اگر با نیکی به دیگران بوجود آید


نویسنده: ali
شنبه 24 تیر1391 ساعت: 22:46
در این که شادی خوبه شکی نیست ولی بهتر تمام اندیشه های ارنستو چه گوارا خونده بشه و بعد دربارش نظر بدین، کسی که یه لحظه برای ریشه کن کردن ظلم از پا نشسته و در کنار انسان های رنج دیده بوده شاید نتونه خیلی شاد باشه، جمله اول چه هم خیلی زیباست و در راستای شادیه...من از طرفدار های دکتر چه گوارا هستم اون سمبل آزادی و اندیشمند بزرگیه...
به قول چه گوارا
دستم بوی گل میداد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم.»


نویسنده: اطلس
یکشنبه 25 تیر1391 ساعت: 15:4
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااقعا از ته قلبم واسه کسایی که فک میکنن غم از شادی بهتره متاااااااااااسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسفم
وب سایت


نویسنده: میـــــــــــلاد
دوشنبه 26 تیر1391 ساعت: 3:27
جفتش خوبه!!!
غم نباشه شادی معنا نمیشه!!! :|
وب سایت


نویسنده: اسماعیل
دوشنبه 26 تیر1391 ساعت: 19:13
هر چیزی جای خودش قابل تحمله
مگه میشه هر روز صبح بلند بشی تا خود شب مثل احمقها بزن و بکوب و شادی داشته باشی
یا اینکه از سر صبح تا خود شب ناله کنی و گوشه غم بغل بگیری
هر چیز به جای خودش
در کل فکر میکنم وقتی سر حالم و خوشحال بعدش راحت ترم برای فکر کردن
و وقتی ناراحتم که فلان امکانات رو ندارم به فکر میفتم چطوری فراهم بشه
خوب هر انسان طبیعی وقتی امکانات رو فراهم کرد دوباره خوشحال میشه
در غیر این صورت نرمال نیست...


نویسنده: حمیدی
دوشنبه 26 تیر1391 ساعت: 22:42
سلام
باید دید که تعریف هر یک از این دو از شادی چیه.
شادی های زودگذر و فانی یا شادی های ماندگار و باقی؟
البته به نظر من هر دوی این شادی ها باید باشد چراکه نیاز فطری انسان است و هرکس مخالف فطرت سخن بگوید راه کج را پیموده. چون ساختمان فطرت را خدا بانیست.
حال می توان دو جور زیست:
یکی مثل برخی که می گویند: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است. یعنی شادی هایشان هم بوی غم می دهد.
یا که مثل برخی در اوج غمشان هم دلی شاد دارند. مثل امام حسین در گودی قتلگاه که تن به رضایت الهی داده بود و با آرامش کامل به اطرافش می نگریست. گویی همه چیز را زیبا می دید. بهترین نوع زیستن اینگونه است.
یا علی
راستی:
«پادگان شيعه عجب عجيب است. سربازانش از رحم مادر مي جنگند.»
نوشته اي از باورهاي باورنكردني شيعه.
خوشحال ميشم بيايد و بخونيد و نقد كنيد.
وب سایت    


نویسنده: amirreza
پنجشنبه 29 تیر1391 ساعت: 17:15
شاد یا غمگین مثل مرگ یا زندگی مبارزه ای برای بودن یا نبودن


نویسنده: ایمان
شنبه 31 تیر1391 ساعت: 4:27
شادی خیلی خوبه .. خیلی


نویسنده: رها
شنبه 31 تیر1391 ساعت: 16:26
الهی شادی به زندگی همه ی ما بیاد و همه به آرامش برسند
وب سایت


نویسنده: familyph
شنبه 31 تیر1391 ساعت: 22:43
سلام امروزه شادی بعنوان یکی از شاخصه های توسعه اجتماعی فرهنگی وسطح سلامت ملت هاست!
غم بخودی خود وجود ندارد عدم وجود شادی غم است پس غم ماهیت حقیقی در عالم هستی ندارد غم مثل تاریکی است و شادی مثل نور کمبودنور تاریکی را معنا می بخشد واما عزیز کسانی که غم را ستوده اند هرگز در یک جامعه سالم با شاخصه های بالای سلامت روانی و اجتماعی زندگی نکرده اند و این در واقع نوعی مکانیسم دفاعی است که بر خواسته از روان پریشان آنهاست فردی که روان پریش است حتی در دادگاه محکوم نمی شود پس کلامش نیز قابل استناد نیست هر چند در جامعه انسان شاخصی باشد (ارادتمند دکتر عظیمی شاد باش و شاد زی)
وب سایت



نویسنده: sanam
دوشنبه 2 مرداد1391 ساعت: 14:16
سلام
نظرخواهی قشنگی بود یه سوال که فکر میکنیم همه جواب درستشو بلدیم ولی واقعا کدوم جواب درسته؟!
وب سایت


نویسنده: نويد
دوشنبه 2 مرداد1391 ساعت: 22:57
سلام !

« مگذار كه جز به شادماني گذرد »
وب سایت


نویسنده: ارزیاب
سه شنبه 3 مرداد1391 ساعت: 14:6
سلام
تصور می کنم هم دو این بزرگان از دو بعد متفاوت به مساله شادی نگاه کرده اند
شادی مد نظر چه ،شادی ای است که در آن انسان سرخوش می شود و از اطراف خود غافل می شود
تصور می کنم شادی ناشی از بی مسئولیتی شادی است که حتی ارد بزرگ هم آن را رد می کند
وب سایت


نویسنده: هوار
چهارشنبه 4 مرداد1391 ساعت: 12:34
معلومه شادي خوبه


نویسنده: ایرانی
پنجشنبه 5 مرداد1391 ساعت: 18:56
من فکر می کنم منظور ارد بزرگ از شادی الکی خوش بودن و از فرط دلخوشی و شکم سیری رقصیدن و بزن و بکوب نیست. منظور ایشون شاید دل خوش باشه که به طور کلی مفهومی متفاوته. کسی دلش خوشه که به دنبال ارمانش باشه. ارمان یکی مثل ارد بزرگ میهن پرستیه و ارمان دیگری همچون چه گوارا مبارزه برای ازادی نوع بشر شاید. اصلا همین غمی که در چهره و حرف های چه گوارا است بزرگترین شادی برای ادمهایی مثل اونه.


نویسنده: mohamad
جمعه 6 مرداد1391 ساعت: 12:48
shadi khobe faght moraghb bash zamino az zir pat nadozan.


نویسنده: پریناز
جمعه 6 مرداد1391 ساعت: 22:49
سلام خدا بهتون قوت بده.من خودم از افرادی هستم که کتابهای کائنات زیاد می خونم من شادی رو خیلی قبول دارم تا شادی نباشه انسان انگیزه ی هیچ کاری رو نداره.اما باید قدر این شادی هارو دونست وگرنه هیچ ارزشی نداره واین در زمانی اتفاق می افته که ناراحت باشی تا قدر شادیهارو بدونی.اما در کل فقط شادی خوبه من شادی رو دوست دارم و خودم آدم شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادی هستم.دوست دارم باهاتون همکاری کنم


نویسنده: هومن ظریف
شنبه 7 مرداد1391 ساعت: 14:1
سلام و درود.
از فرصتي كه براي گفتمان ايجاد كرده ايد شايد بيش از متن وبلاگتون لذت بردم.
اين بحث هم ريشه بسياري از گفتگو هاي فلسفي و ايدئولوژيك است.
نه.نمي توان به صورت سلبي يكي از اين عقايد را رد كرد.مثل جبر واختيار است.هرد و در فضايي در زندگي انسان كم وبيش حضور دارند.چه بسا ما از صحنه اي غمبار پس از گذشت زمان با لبخند ياد كنيم و چه بسا خنده هايي كه رو به ويراني مي روند.
مساله ديگر.پرسش شما صحيح نيست.چون شادي در قلمرو تعريف ناشدني هاست.و با فرض مي توان پرسش شما را صحيح دانست.مثلا شادي يك سلاخ در لحظه جون دادن يك گوسفند را با شادي يك كودك در زمان باز كردن يك كادو را شما به غلط با هم مترادف دانسته ايد.
واما.غم به جا لذت بخش است و شادي نابجا ...؟!
اما جهان بيني كه من دوست دارم اين است:
غم و شادي بر عارف چه تفاوت دارد
ساقيا باده بيار شادي اين غم كه از اوست....
شاد باشيد!
وب سایت


نویسنده: حسنعلی
شنبه 7 مرداد1391 ساعت: 14:5
یادمان باشد که ...
لحظه‌هاست که آدمی را هیچ و پوچ می‌کند.
لحظه‌هاست که انسان را فرسوده و خسته از زندگانی می‌کند.
لحظه‌هاست که عمر ما را به پایان می‌رسانند.
و لحظه‌هاست که انسان را فریب می‌دهند.
بیایید از پس لحظه‌ها بگریزیم.
به امید لحظه بعدی زندگی نکنیم.
این‌گونه بیندیشیم که انگار لحظه بعدی راه ما نیست.
و از همین لحظه لذت ببریم... نه به امید لحظه بعدی...
وب سایت


نویسنده: شکوفه
یکشنبه 8 مرداد1391 ساعت: 8:53
سلام .متن جالبی بود به نظر من هر دو لازمه زندگی کردنه اگر همیشه شاد باشیم دیگه ادامه زندگی برامون جذابیت نداره واگه همیشه غمگین باشیم بازهم حوصلمون سرمیره .خدا خودش میگه در هرچیزی که آفریدم حکمتی وجود داره.


نویسنده: رز
یکشنبه 8 مرداد1391 ساعت: 13:45
ارنستو اشتباه میکند،فرد غمگین اطرافیان را هم آزار میدهد و زندگی را برای خود و بقیه سخت میکند.انتقام با شادی خیلی هم خوبه


نویسنده: آرین
دوشنبه 9 مرداد1391 ساعت: 18:10
باسلام
باید ساده بگم منظور چگوارا ازغم زانو بغل کردن وخودآزاری نیست. زمان ومکان او نیز
با ارد بزرگ ومن وشما وبزرگانی که صحبت از شادی کردند متفاوت است. همچنین
مقصود اردبزرگ از شادی صرفا بزن وبکوب نیست. درضمن بهترین شادی برای انسان میتواند غمزدایی ازیک همنوع دردمند وهمدردی با او باشد پس آن غم لذتبش است.
شادی بدون غم وغم بدون شادی کاملا بیمعناست.
توکز محنت دیگران بیغمی..............نشاید که نامت نهند آدمی
انسان بهتر است شاد زندگی کند ودیگران راشاد کند. اما هر سخن جایی وهر نکته مکانی دارد. جای شادی مقابل دیده گان اشکبارو قلب مغموم یک انسان درد مند نیست. باتشکر از همه شما عزیزان


نویسنده: کتیبه ای ماندگار
سه شنبه 10 مرداد1391 ساعت: 13:20
کلا سر در نیوردم از این وبلاگ!!!!!!!!!!!!!
وب سایت


نویسنده: کاظم
سه شنبه 10 مرداد1391 ساعت: 16:44
به نظر من هر دو راست می گویند ولی دوستان با فکر های مثل فکر ف میرزایی سخت در اشتباهند
اگر غم اغشته به ناامیدی و یا اغشته به احتیاج باشد کفر است
ولی شادی در همه حال پسندیده است واگر اگاهانه باشد عبادت است


نویسنده: صاحب شایانفر
چهارشنبه 11 مرداد1391 ساعت: 18:42
با سلام به همه دوستان عزیزم که واقعا نظرات جالبی در رابطه با شادی و غم ارایه دادند. به نظر من شادی و غم یه حالت درونیه که به ماهیت ادم برمیگرده به نظر من اگه کسی غم را دوست داشته باشه و ازش لذت ببره باز این شخص از درون خودش احساس شادی و راحتی میکنه و ولی اگر همین شخص برخلاف میلش (که دوست دار غم هست) شادی و خوشحالی بکنه چون یه پارادوکس در درونش به وجود اومد باعث میشه که این فرد در اجتماع یه فرد به اصطلاح عقده ای شناخته بشه .
درباره ادمهایی که ماهیتا شادی را دوس دارند عکس مطلب بالا درسته.
ولی دوستان زندگی در گذر است نه شادی برای کسی ماندگار است و نه غم .
وب سایت


نویسنده: رضا
شنبه 14 مرداد1391 ساعت: 12:49
شادی عالیه.کسایی ارزششو می دونند که طعم غم واقعی رو کشیدن


نویسنده: امین
شنبه 14 مرداد1391 ساعت: 16:53
سلام
وقتی به وبلاگت اومدم فکر کردم نویسنده ش حداقل بین 35 تا 40 سالشه
و وقتی پروفایلت رو نگاه کردم
راستش روبخوایطرز فکرت خوبه
اما در پاسخ به نظر سنجیت باید بگم
هم غم خوبه هم شادی
یعنی هردو لازمه وجود همدیگه هستن
بعضی اوقات آدم که غمگین میشه حال درونیش بهتر از زمانیه که خوشحاله
ولی در کل باید بگم ما خودمون لحظه های شاد و غمگین خودمون رو میسازیم
و بسته به شرایطمون باید بدونیم که به کدومشون نیاز داریم
در رابطه با چگوارا هم باید بگم که یه تروریست بود که با شعار ازادی خواهی گند کاریای کاسترو رو درست میکرد
وب سایت


نویسنده: الی
شنبه 14 مرداد1391 ساعت: 17:6
به نظرم ارد بزرگ درست گفته به شرطی که شادی مطلق نباشه


نویسنده: ااا
دوشنبه 16 مرداد1391 ساعت: 23:1
شادی خوب استتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت


نویسنده: ا-ح-م
سه شنبه 17 مرداد1391 ساعت: 8:47
سلام.
من جوانی 28 ساله از شهر پر درد و غم و پریشان و افسرده بم هستم.
با اینکه 9 سال هست که در غم فراغ عزیزانم تنها و در اوج غم و اندوه و ناراحتی زندگی می کنم و به این وضعیت عادت کرده ام اما هیچ زمان حاضر نیستم یک ثانیه شادی و خیال آسوده را به کل دنیا عوض کنم.
شاد باشید و همیشه شاد زندگی کنید.


نویسنده: بابک 124
سه شنبه 17 مرداد1391 ساعت: 15:56
زندگی را نفسی ارزش غمخوردن نیست.چند برگی تو ورق خواهی زد مابقی را قسمت.کاینات دنیای داده وستانده است هر چیزی را به ان بدهی همان را خواهی گرفت.سعی کنیم باروی خوش وگشاده با مردم برخورد کنیم زیرا ادب مرد به از دولت اوست وبهترین سرمایه ادمی اخلاق خوش است.
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد دربیابانت دهد باز
جاری در عشق و برکت خداوند باشید


نویسنده: مونا
سه شنبه 17 مرداد1391 ساعت: 19:9
سلام
چه گوارا اون حرفا رو واسه مردمش زده.خودشم همیشه غمگین بود؟؟یا سعی کرد و به حکومت رسید؟؟؟؟ شادی واسه مردمش حرومه که دخترای کوبایی از سر فقر رو کردن به خودفروشی.این عاقبت این طرز تفکره
شادی الکی خوش بودن نیس،شکره...لبخنده،دوست داشتنه...کسایی که شاد زندگی کنن خدام واسشون سخت نمی گیره


نویسنده: New
سه شنبه 17 مرداد1391 ساعت: 21:13
تو را با نبرد دلیران چه کار


نویسنده: بهاره
چهارشنبه 18 مرداد1391 ساعت: 13:12
به نظر من منظور چگوارا شادی بیش از حد و سرخوشی و خوشگذرانی بوده نه شادی درونی.راستی به وبلاگ منم سر بزن
وب سایت


نویسنده: مهدی فتح آبادی
چهارشنبه 18 مرداد1391 ساعت: 15:33
شادی غصه در کنار هم معنا پیدا میکنن از یه بعد نمیشه نگاه کرد تا غصه تو زندگی نباشه انسان

جناب آقای روحانی، این سخن وزیر کشور شماست؟!

Posted: 11 Dec 2013 04:37 PM PST

اندیشه ها:

امید در صفحه شخصی خود نوشت:

در مراسم تو دیع و معارفه استاندار کردستان،وزیر کشور فرموده اند:گزینه بومی مناسب برای استانداری پیدا نکردم!

این سخن بازتاب وسیعی در میان مردم کردستان به همراه داشته و عجیب است شخصی در کسوت وزارت کشور که باید امنیت و آرامش را خصوصا در مناطق مرزی در اولویت خود قرار دهد، چنین بی مهابا بدون متن سخن بگوید!

لازم است جناب روحانی لحظه ای خود را جای مردم کردستان قرار دهند، آیا چنین بیانی قابلیت مدارا دارد؟ چگونه می شود در یک استان، یک شخص در حد استانداری یافت نشود؟ مردم استانی که با نگاهی به اطراف خود اشخاص تحصیلکرده و باتجربه بسیاری را می بینند که حتی لیاقت مدارج بسیار بالاتری از استانداری را دارند، چه حسی خواهند داشت؟ این سخن ناامیدی بر روح مردم این استان می پاشد، آن هم از سوی وزیر کشور دولت امید...

به راستی وعده تشکیل معاونت امور اقوام و اقلیتها در ریاست جمهوری و تعیین دستیار ویژه در این زمینه را باید باور کرد یا سخنان وزیر کشور؟
آقای روحانی خاطرتان هست در استان کردستان فرموده اید:

«وعده می دهم در دولت تدبیر و امید منزلت اقوام و اهل سنت به جای اصلی خود بازگردد.ایمان واعتقاد من این است و قلبم گواهی می دهد که ایرانی، ایرانی است و هر کس بخواهد کرد و لر و بلوچ و آذری و ترکمن ،عرب و فارس را جدا جدا ببیند او ایرانی نیست.»

نگارنده ترک زبان است و از شمال کشور و اهل کردستان نیست، این مطلب را از آن رو گفتم که تصور نکنید احساسات نژادی و قومی در وجودم قلیان می کند و از روی احساس محلی نگاشته شده است.

در گزارش صد روزه ،حفظ آرامش و ایجاد ثبات در کشور از اولویتها اعلام گردید، اما این سخن وزیر کشور هیچ سنخیتی با سیاستهای دولت نداشته است، آن هم در استانی که باید بسیار سنجیده سخن گفت.

شهروند کردستان با آن وسعت و نیروی انسانی، شخصی در حد استانداری را در میان خود نمی بیند؟ آن گاه با خود خواهد گفت حال که این گونه است، زین پس،رای گیری ریاست جمهوری نیز در این استان انجام نشود! چرا که اساسا شانی برای خود از سوی دولتمردان نمی بیند.

البته در ادامه مراسم معارفه استاندار جدید، جناب زاهدی سعی در بازگرداندان آرامش داشته است و در سخنان خود گفته اند: از دو ماه قبل و از زمانی که من برای استانداری کردستان مطرح نبودم، یکی از دوستان در دولت در خصوص وضعیت کردستان از من سوال کرد که من گفتم پیشنهاد من این است که یک نیروی بومی اهل سنت استاندار شود.

جناب روحانی در همان سفر کردستان فرموده اند:
«هر کس می خواهد وضع 8 سال گذشته ادامه پیدا کند به من رای ندهد و هر کس می خواهد دولت تدبیر و امید یادآور دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی و دولت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی باشد به من رای بدهد.»

آیا استفاده از شخصیتهای برجسته،یادآوری اصول قانون اساسی و برابری قومی تنها برای زمان تبلیغات است؟

آیا حضور 30 ساله شمشکی ها پایان می یابد؟

Posted: 11 Dec 2013 04:36 PM PST


مرتضی ساوه شمشکی، رئیس کمیته آموزش و رئیس هیئت اسکی استان تهران، برادر رئیس فدراسیون است. همچنین همسر موسی ساوه شمشکی، دیگر برادر رئیس یعنی مهین ساوه شمشکی مربی تیم ملی بانوان است و برادر مهین ساوه شمشکی یعنی علی داد ساوه شمشکی، مربی تیم ملی آقایان است. جالب تر اینکه آقازاده بزرگ آقای رئیس یعنی بهرام ساوه شمشکی به عنوان رئیس کمیته بین الملل..



مجمع انتخاباتی فدراسیون اسکی در حالی فردا، بیست آذر ماه برگزار می شود که این فدراسیون از 28 سال پیش تا کنون، در انحصار یک خانواده قرار گرفته و این ورزش مهم جهانی را در گوشه عزلت قرار داده است.

به گزارش "آینده"، عیسی ساوه شمشکی با وجود غیرقانونی بودن حضور بازنشسته ها در راس فدراسیون های ورزشی، مدت 28 سال است که فدراسیون اسکی را ترک نمی کند و همچنان اصرار به حضور خود یا اعضای خانواده در ارکان ورزش اسکی ایران دارد .

فدراسیون اسکی از سال های گذشته تا کنون، با حاشیه های زیادی مواجه بوده، چنان که گاه شیوه انتخاب اعضای تیم ملی اسکی و اعزام آنها به مسابقات خارجی، اعتراض های گسترده ای از سوی فعالان این رشته ورزشی به وجود آورده است.
انتخاب با شائبه خانوادگی سرمربی تیم های ملی، همچنین ترکیب کاروان های خارجی و همراهان اردوها نیز از جمله مواردی بوده که فدراسیون اسکی طی این سال ها با آن درگیر بوده است.

سایه سنگین خانواده ساوه شمشکی باعث شده تا هر گونه تغییر و یا اصلاحی در این ورزش با مانع مواجه شود. در حال حاضر مرتضی ساوه شمشکی، رئیس کمیته آموزش و رئیس هیئت اسکی استان تهران، برادر رئیس فدراسیون است. همچنین همسر موسی ساوه شمشکی، دیگر برادر رئیس یعنی مهین ساوه شمشکی مربی تیم ملی بانوان است و برادر مهین ساوه شمشکی یعنی علی داد ساوه شمشکی، مربی تیم ملی آقایان است.

جالب تر اینکه آقازاده بزرگ آقای رئیس یعنی بهرام ساوه شمشکی به عنوان رئیس کمیته بین الملل و نماینده فدراسیون جهانی اسکی مشغول به کار است. البته پسر کوچک تر آقای رئیس یعنی حامد ساوه شمشکی نیز به عضویت تیم اسکی اعزامی به مسابقات جهانی دانشجویان نایل آمد.

حالا مشخص نیست مسوولان و بازرسان وزارت ورزش آیا همچنان تمایل به حضور این بازنشسته خدوم و علاقه مند به خانواده آموزش و پرورش در راس فدراسیون اسکی دارند یا اینکه سرانجام نسیم اعتدال و امید در خانه اسکی هم وزیده خواهد شد.
برخی اخبار حکایت از تصمیم تعدادی اعضای همسو با آقای خانواده دوست برای تشنج و فضاسازی در جلسه مجمع عمومی فدراسیون به منظور تعویق زمان انتخابات را دارند تا لابی های بیشتری انجام دهند، بلکه ساوه شمشکی همچنان در راس فدراسیون باقی بماند.

در عین حال این نگرانی وجود دارد که با توجه به حضور گسترده اعضای درجه اول، دوم و سوم خانواده ساوه شمشکی در هیئت ها، کمیته های تخصصی و سایر بخش های فدراسیون اسکی، شاهد برگزاری یک انتخابات بی طرف با تجمیع همه سلیقه ها نباشیم.

همزمان با پرونده بیمه ایران: هى بگوئیم مبارزه با فساداقتصادى. خب، کو؟

Posted: 11 Dec 2013 04:34 PM PST

اندیشه ها:

جالب آن که بعد از گذشت چندین سال از طرح پرونده بیمه ایران و تاکید بر متهم بودن رحیمی در این پرونده، وی هنوز در دادگاه حاضر نشده و به دور دوم دادگاه این پرونده جنجالی هم نرسید.. برخی خودداری رحیمی از پاسخ گویی در دادگاه را به این دلیل می دانند که همسرش دچار بیماری قلبی است و از این رو در برخورد با او قاطعیت زیادی دیده نمی شود. در صورت درستی این ادعا، باید پرسید آیا با هر متهمی که همسرش بیمار باشد، با رافت برخورد می شود؟


روز گذشته همزمان با برگزاری دور جدید دادگاه پرونده جنجالی بیمه ایران و در حالی که افکار عمومی به شدت از پرونده فساد در تامین اجتماعی که با گزارش تحقیق و تفحص مجلس ابعادی از آن آشکار شد، متاثرند، صفحه توئیتر رهبر انقلاب جملات مهم ایشان در خصوص مبارزه با فساد و انتقاد از حرف زدن صرف و عمل نکردن در مبارزه با فساد را بازنشر کرد.

به گزارش "آینده"، این جملات که پیاپی در این صفحه منتشر شده، به این شرح است:


هر که مى خواهد با #آمریکا و دشمنان این ملت #مبارزه عملى و کارآمد کند، با فساد اقتصادی مبارزه کند. 82/03/14

در پرونده هاى #مفاسداقتصادى معتقد به جنجال و هیاهو نیستم، لیکن معتقد به سرعت و قاطعیت در کار هستم 87/04/05

هى بگوئیم مبارزه با #فساداقتصادى. خب، کو؟ در عمل چه کار شد؟ چه کار کردید؟ اینهاست که انسان را متاثر میکند 91/11/28

#فساد مثل موریانه است؛ نگذارید که فساد و رشوه و پارتى بازى و اسراف و تجمل و خرجهاى زیادى و مانند آن، در دستگاهتان نفوذ کند 92/6/6



جالب آن که بعد از گذشت چندین سال از طرح پرونده بیمه ایران و تاکید بر متهم بودن رحیمی در این پرونده، وی هنوز در دادگاه حاضر نشده و به دور دوم دادگاه این پرونده جنجالی هم نرسید.

این در حالی است که برخی محکومان دیگر این پرونده، بخش زیادی از حبس خود را گذرانده اند و با عوض شدن دولت، محذوریت دستگاه قضایی در زمینه احتمال تضعیف دولت به خاطر برخورد با این شخص هم از بین رفته است.

شاید بتوان انتشار و برجسته کردن این جملات در رسانه منسوب به رهبر انقلاب را نشانه ای از این دانست که رهبری هم از این وضعیت راضی نیست.

روز گذشته وکیل رحیمی در پاسخ به این سؤال که آیا رحیمی در جلسه ای که امروز، در دادگاه کیفری استان تهران برای رسیدگی به پرونده بیمه تشکیل می شود، شرکت می کند یا خیر؟ مدعی شد: هیچ احضاریه ای برای آقای رحیمی نیامده است، بنابر این ایشان در دادگاه حضور نخواهند داشت.
به گفته وی، آقای رحیمی یک پرونده دارد که در مرحله تحقیقات در دادسراست.

برخی خودداری رحیمی از پاسخ گویی در دادگاه را به این دلیل می دانند که همسرش دچار بیماری قلبی است و از این رو در برخورد با او قاطعیت زیادی دیده نمی شود. در صورت درستی این ادعا، باید پرسید آیا با هر متهمی که همسرش بیمار باشد، با رافت برخورد می شود؟

سوژه جدید در مجلس: ادعای استعفای 18 نماینده خوزستان بخاطر بودجه93!

Posted: 11 Dec 2013 04:33 PM PST

اندیشه ها:
لایحه بودجه 93 اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس را به دنبال داشت.

تسنیم نوشت:
محمدناصر صالحی نسب نماینده مردم دشت آزادگان در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح امروز مجلس در پایان نطق میان دستور خود با اشاره به لایحه بودجه سال آینده گفت: تمام نمایندگان استان خوزستان به دلیل ظلم بودجه نسبت به این استان استعفا دادند.

سید شریف حسینی عضو هیئت رییسه و نماینده مردم اهواز در مجلس نیز در گفت وگو با تسنیم، با تایید خبر استعفای 18 نماینده استان خوزستان، گفت: در بودجه سال آینده، هیچ توجهی به استان خوزستان نشده است و پولی که از قبال فروش فولاد خوزستان به دست می آید، صرف ساخت و ساز در پرند و تنکابن شده است.

وی ادامه داد: همچنین بودجه ای برای بحث انتقال آب نیز در نظر گرفته نشده است و ما نمایندگان استان خوزستان به این نتیجه رسیدیم که با توجه به این شرایط، حضور ما در مجلس لزومی ندارد و بنابراین دسته جمعی استعفا دادیم.

فارس نوشت:

محمد قسیم عثمانی نماینده بوکان در جلسه علنی امروز سه شنبه مجلس تهدید به استعفا کرد.

وی متذکر شد: چنانچه بودجه سد "سیمینه" بوکان در لایحه بودجه 93 دیده نشود، من هم از نمایندگی مجلس استعفا می دهم.

پیش از نمایندگان بوکان، محمدناصر صالحی نسب نماینده دشت آزادگان از استعفای جمعی نمایندگان استان خوزستان در مجلس به دلیل آنچه "ظلم صورت گرفته در بودجه ۹۳" عنوان کرد، خبر داد.


ایسنا هم نوشت:

یک عضو مجمع نمایندگان استان لرستان از تهدید به استعفای نمایندگان این استان در اعتراض عدم پیش بینی ردیف مربوط به مناطق محروم در لایحه بودجه 93 خبر داد.

ایرج عبدی اظهار کرد: براساس ماده 180 قانون برنامه پنجم دولت می بایست دو درصد بودجه عمومی 220 هزار میلیاردتومانی یعنی 4000 میلیارد تومان برای استان محروم لحاظ می کرد که این اتفاق نیفتده است.

وی افزود: با توجه به اینکه این تنها ردیف به مناطق محروم بر بودجه است ما به عنوان نمایندگان استان لرستان که از استان های محروم کشور به حساب می آید نمی توانیم از حق قانونی عدول کنیم. اگر در مورد اعتبار استان در بودجه تجدید نظر صورت نگیرد و اعتبارات مربوط اصلاح نشود استعفایمان را عملی خواهیم کرد. زیرا در آن صورت معتقدیم که ماندن ما در مجلس فایده ندارد.

پیش از این نمایندگان استان خوزستان اعلام کردند که در اعتراض به اعتبار پیش بینی در لایحه بودجه 93 برای این استان استعفای می دهند.محمد قسیم عثمانی، نماینده بوکان هم در اعتراض به اعتبار پیش بینی شده برای یک سد حوزه انتخابی خود تهدید به استعفا کرده است.

اما سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در پی استعفای جمعی از نمایندگان گفت: تا کنون از هیچ نماینده ای نامه ای به هیات رئیسه مجلس نرسیده است.

عبدالرضا مصری، اعلام کرد: براساس آئین نامه هر نماینده ای می تواند اعتراض داشته و یا استعفاء کند. ممکن است تلقی استعفاء، اعتراض هم باشد اما نمایندگان می توانند در قالب تذکر یا اخطار اظهار نظر کنند.

وی با تاکید بر این که تاکنون نامه ای در این زمینه به هیات رئیسه نرسیده است، گفت: اگر چنین نامه ای به هیات رئیسه مجلس ارائه شود طبق آئین نامه انجام می شود. البته هنوز چیزی اعلام وصول نشده است.

این عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: هیات رئیسه برابر آئین نامه عمل می کند ممکن است استعفاء را بپذیرد اما باید در دستور قرار گرفته و بررسی شود؛ چه بسا این که موضوع مورد اعتراض مشخص شده و به طور کلی منتفی شود، اما در هر صورت اختیار موافقت با استعفاء با مجلس شورای اسلامی است.

همه دعوت به مناظره هایی که احمدی نژاد بی پاسخ گذاشت!

Posted: 11 Dec 2013 04:33 PM PST

شرق: این عادت احمدی نژاد است. از وقتی به ریاست دولت رسید بیشتر تمایل داشت دعوت کننده به مناظره باشد تا دعوت شونده. سابقه اش هم بی پاسخ گذاشتن تمامی دعوت ها از او به مناظره در این مدت است. اگرچه می گویند از هر دست بدهی از همان دست هم پس می گیری. دیگران هم همه دعوت های او به مناظره را بی پاسخ گذاشتند. از «بوش» و «اوباما» گرفته تا این آخری «حسن روحانی».



این روزها خبر دعوت «روحانی» به مناظره از سوی «احمدی نژاد» همه را به واکنش وادار کرده؛ عده ای مخالف و برخی موافقند. اگرچه مخالفت ها بیش از موافقت هاست. آنها که مخالفند معتقدند کسی که حاضر به شرکت در دادگاه قانونی برای پاسخگویی به شکایات از خود نیست و از سویی خودش یک بار هم سال 88 دعوت رییس جمهوری فعلی و بسیاری دیگر را بی پاسخ گذاشته چه جایگاهی در مناظره و چه حرفی برای گفتن دارد؟

احمدی نژاد درحالی رییس جمهوری حاضر را به هماوردی می طلبد که در پنجم خرداد 88 دعوت روحانی به مناظره را پس زده بود. حسن روحانی که آن سال، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود در واکنش به اظهارات احمدی نژاد در مورد بیانیه سعد آباد گفته بود: «چنانچه رییس جمهور محترم حاضر به دفاع از اظهارات خود پیرامون دیپلماسی هسته ای نظام باشند ، آمادگی دارم جهت تنویر افکار عمومی با ایشان مناظره داشته باشم.»

روحانی با اشاره به اینکه «متاسفانه اغلب اظهارات انتقادی در مورد دیپلماسی هسته ای نظام در سال های 82 تا 84 که این روزها و به بهانه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری بیشتر مطرح می شود ، نادرست ، غیرمنصفانه و در مواردی هم کذب محض است»؛ گفته بود: «از نقطه نظری دیگر ، این رفتار تحریف تاریخ و نادیده گرفتن منافع ملی کشور محسوب می شود... وقتی پای منافع نظام و مردم در میان باشد، سکوت، به معنی نداشتن پاسخ نیست. گرچه اینجانب آمادگی دارم تا چنانچه رییس جمهوری محترم حاضر به دفاع از اظهارات خود پیرامون دیپلماسی هسته ای نظام باشند ، گفت وگوی مستقیمی با ایشان در رسانه ملی جهت تنویر افکار عمومی و شفاف شدن حقایق تاریخی داشته باشم.» او با ابراز تاسف از اینکه «موضوع ملی و بسیار مهمی چون فناوری هسته ای که یک دستاورد تاریخی برای ملت ایران و فراتر از دولت هاست ، به یک ابزار انتخاباتی و رقابت سیاسی تبدیل شده است »، تاکید کرده بود: «دستاوردهای ملی حتی اگر یک شبه هم حاصل شوند متعلق به ملت ایران هستند و نه افراد. فناوری هسته ای یا پیشرفت های علمی دیگر محصول برنامه ریزی های استراتژیک و طولانی است و همه دولت ها در آن سهم دارند. لذا منقطع کردن دوره های مختلف مدیریتی کشور و ایجاد چالش های درونی بی حاصل ، زیر سوال بردن راهبردهای نظام و ریختن آب به آسیاب دشمن است.» عضو مجلس خبرگان رهبری از تمامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری درآن مقطع درخواست کرده بود تا «در اظهارات خود صادق و منصف بوده، از تحریف حقیقت و زیر سوال بردن تصمیمات نظام در ادوار مختلف خودداری کرده و با طرح واژگونه موضوعات مرتبط با حوزه امنیت و منافع ملی کشور در پی کسب چند رای بیشتر در جهت منافع شخصی و گروهی نباشند.»

دعوت به مناظره از سوی حامی پیشین
شاید نخستین کسی که احمدی نژاد را به مناظره فراخواند؛ نه چهره ای از جناح مقابل بلکه منتقدی از درون خود اصولگرایان بود. «محمد خوش چهره» حامی سابق، سال 85 درخواست مناظره با احمدی نژاد یا یکی از نمایندگان دولت را داشت. او رییس کمیته اقتصادی فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم بود که در جریان درخواست احمدی نژاد مبنی بر تزریق منابع مالی به سمت دولت، مجلس را تحت فشار گذاشته بود. خوش چهره دولت را زیاده خواه لقب داده بود. هیچ پاسخی به درخواست خوش چهره داده نشد.

احمد شیرزاد و مناظره هسته ای
احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس و استاد فیزیک دانشگاه بود که احمدی نژاد را به هماوردی طلبیده بود. او سال 85 پیشنهاد مناظره مستقیم تلویزیونی با احمدی نژاد را درباره مواضع هسته ای رییس دولت مطرح کرد. «دلیل من این است که ایشان یک ادعای علمی مطرح کرده و ادعای علمی علی القاعده دلیل علمی هم دارد و چون ایشان عبارت «می ارزد» را به کار برده اند، منظورشان هزینه - فایده اقتصادی است پس حتما استدلال اقتصادی هم دارند. پیشنهاد من برای این ارایه شده که رییس جمهوری نمی تواند حرفی بزند و از آن عبور کند، اگر مطلبی را در انظار عمومی بیان کردند باید پای آن بایستند و دلایل آن را ارایه دهند.» احمدی نژاد آن زمان از ضرورت رسیدن به انرژی هسته ای به قیمت تعطیلی مابقی کارهای مملکت خبر داده بود.

دعوت در حد تعارف
از یک سو نقدها به دولت نهم فزونی می یافت و از سوی دیگر دولت همه اتفاق ها را گردن دولت های قبلی و بلکه 16سال قبل می انداخت. همین امر باعث شد در یکی از حاشیه های جلسات هیات دولت در سال 86 خبرنگاران احمدی نژاد را سوال پیچ کنند که آیا حاضر به مناظره با «هاشمی» و «خاتمی» است؟ او حاضر به پاسخ نمی شد اما خبرنگاران از راست و چپ ول کن نبودند، درنهایت رییس دولت بدون ارایه پاسخ روشنی گفت: «آماده گفت وگو با همه هستم.» به دنبال این خبر «حسن رسولی»، معاون وقت مدیرعامل بنیاد باران از آمادگی خاتمی برای گفت وگو خبر داد و گفت که از این پیشنهاد استقبال می کنیم. این دعوت هم اما در حد حرف باقی ماند و کسی دو رییس جمهور قبلی را به مناظره نخواند.

مرعشی به نمایندگی از اصلاح طلبان
فروردین سال 87 «حسین مرعشی» رییس، سخنگو و معاون کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان تهران گفت که به نمایندگی از اصلاح طلب ها شخصا آماده مناظره با احمدی نژاد درباره مسایل اقتصادی است. او در یک نشست مطبوعاتی با طرح این پرسش که چه اتفاقی افتاد تورم از 11درصد به رقم فعلی رسیده، برای همین بهتر است مسوولیت اشتباهات پذیرفته شود، گفت: «من شخصا آماده مناظره با آقای احمدی نژاد در تلویزیون درباره مسایل اقتصادی هستم.»

مجید انصاری با آمادگی کامل
یکی از دلایلی که منتقدان باب مناظره با رییس دولت را باز می کردند، خود احمدی نژاد بود. او دوبار درخواست مناظره با بوش و اوباما را مطرح کرده بود. پرسش این بود. رییس دولتی که این قدر مشتاق و آماده مناظره است پس چرا با منتقدان داخلی مناظره نکند؟ «مجید انصاری» سال 88، پیش از آغاز مناظره ها میان کاندیداهای ریاست جمهوری گفت: «احمدی نژاد به جای اینکه با اوباما مناظره کند با من (انصاری) مناظره کند.» «انصاری» درخواست کرده بود در صداوسیما با احمدی نژاد یا یکی از وزیران او در حوزه های مختلف مناظره کند.

کواکبیان با 3 درخواست
تیر 89 هم «مصطفی کواکبیان»، دبیرکل حزب مردم سالاری در نقد عملکرد دولت دهم درخصوص احزاب و نقد نظام تک حزبی گفت: «به عنوان مدرس فقه سیاسی، احمدی نژاد را به مناظره می طلبم تا ثابت شود آیا نظام ولایی ما نظام تک حزبی است یا باید احزاب مختلف تقویت شوند.» یک بار دیگر هم درباره این سخن «احمدی نژاد» که گفته بود مجلس در راس امور نیست و بار دیگر درخصوص نامه او به نمایندگان مجلس، درخواست کرد که با احمدی نژاد مناظره کند اما رییس دولت هیچ گاه حاضر به مناظره نشد.

احمد توکلی و زیاده خواهی دولت
«احمد توکلی» هم فروردین همان سال احمدی نژاد را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد. او با اشاره به اینکه در شرایط کنونی رییس جمهوری باید به درخواست مناظره نمایندگان پاسخ مثبت دهد، گفت: «چنانچه مناظره در رابطه با قانون هدفمندسازی یارانه ها برگزار شود، مردم با استدلال ها، نظرات و دیدگاه های مختلف آشنا می شدند.» توکلی پیش از این نیز در نامه ای که امضای حجت الاسلام مصباحی مقدم و الیاس نادران ذیل آن به چشم می خورد، چنین درخواستی را مطرح کرده بود. اما احمدی نژاد به آنها پاسخ داد ما با کسی دعوا نداریم که درخواست مناظره کرده اند.

دعوتی از تریبون رادیو
بهمن سال 89 هم «علیرضا داوودنژاد» کارگردان مطرح و پیشکسوت سینمای ایران در مصاحبه ای با رادیو گفت وگو، «محمود احمدی نژاد» که رییس شورایعالی سینمای ایران بود را به مناظره دعوت کرد. «داوودنژاد» در این برنامه گفت: «چون فکر می کنم نظام هنری و رسانه ای کشور در مقابل حریفان خارجی در آستانه شکست قرار گرفته و سیاست های فرهنگی دولت در جهت جلوگیری از این مساله نیست به همین خاطر آقای احمدی نژاد را به عنوان رییس شورایعالی سینما به مناظره دعوت می کنم.»

خرم و آخرین دعوت
«احمد خرم» هم از او دعوت کرد؛ وقتی تیر 92 در گفت وگو با روزنامه «آرمان» به نقد شیوه مونولوگ گویی «احمدی نژاد» به ویژه در آخرین گزارش دهی او از عملکردش از صداوسیما پرداخت و گفت حاضر است با او مناظره کند. «احمد خرم» گفته بود: «اینکه یک نفر به صورت مونولوگ حرف های خودش را بزند و یکسری آمار بدهد و بگوید کشوری که می خواهم مدیریتش را تحویل بدهم قبلا خیلی مشکل داشت و الان هیچ مشکلی ندارد و من همه آنها را حل کردم، درست نیست. خودم حاضرم درباره تک تک مسایل کشور با او مناظره کنم.» اگرچه این آخرین دعوت به مناظره نبود. در هفته گذشته و بعد از رسانه ای شدن نامه «احمدی نژاد» به «روحانی»، گروهی از دانشجویان هم آمادگی خود را برای مناظره با «احمدی نژاد» اعلام کرده اند.

او دعوت کرد ولی رد شد
«احمدی نژاد» سال 89 در همایش ایرانیان خارج از کشور اعلام کرد: «طی چند سال گذشته، هر سال اعلام می کردیم حاضریم هنگامی که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک می آییم، با «جورج بوش» در برابر رسانه ها گفت وگو کنیم. بعد گفتند که «بوش» از گفت وگو واهمه دارد؛ ما هم گفتیم اشکال ندارد، برای گفت وگو مشاورانش را هم بیاورد.» او با دعوت از« اوباما» برای شرکت در گفت وگوی زنده تلویزیونی گفت: در این گفت وگو آماده ایم تا راه حل مسایل جهان را روی میز بگذاریم تا ببینیم روش چه کسی بهتر است. بار اول که احمدی نژاد درخواست مناظره داشت سال 85 «کاپل» مجری مشهورABC اعلام آمادگی کرده بود که برگزاری این مناظره را برعهده بگیرد. اما کاخ سفید و بوش پیشنهاد را رد کردند و در داخل هم برخی این اقدام را در عرف بین الملل نامرسوم تلقی کردند.

هاشمی رفسنجانی برای پاسخگویی به دروغ ها و تهمت ها
احمدی نژاد از گزارش صدروزه روحانی که بخش عمده اش ترسیم وضعیت اسفناک دولت و کشور در روزهای آخر دولتش بود، گلایه مند است و طبق آنچه در نامه اش آورده از «انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی پایه به دولت های نهم و دهم» شاکی است و برای همین می خواهد پاسخ بدهد. از نظر او مناظره هم بهترین راه است. این در حالی است که صحبت های روحانی در گزارش صد روزه مستند و معطوف به آمار و توصیف وضع حال و اگر کسی هم خطابش بود نه یک شخص حقیقی که شخصیت حقوقی دولت پیشین بود، نکته ای که احمدی نژاد فراموش کرده است. چون دقیقا برخلاف منش خود است. شیوه احمدی نژاد در مناظره های انجام شده حمله به شخصیت های حقیقی افراد بود.

او در مناظره های انتخاباتی سال 88 «هاشمی رفسنجانی» را به صراحت به «ضربه زدن به دولت»، به «فساد اقتصادی» و بالاتر از این همه به «ارتباط غیرقانونی و پنهانی» با «پادشاه یک کشور عربی همسایه» علیه دولت منتخب مردم متهم کرد. اتهامات رییس جمهوری در این مناظره رفسنجانی و فرزندانش، «علی اکبر ناطق نوری» و پسرش، «غلامحسین کرباسچی » و همسرش، «محسن صفایی فراهانی» از نمایندگان متحصن دوره ششم مجلس شورای اسلامی را نیز دربرگرفت. آنها که نامشان در مناظره های انتخاباتی سال 88 بی هیچ دلیلی آورده شد و شاهد انتساب برخی سخن ها نسبت به خود بودند به شدت شاکی شدند.

از جمله «هاشمی» در نامه ای به «عزت الله ضرغامی» درخواست حضور خود در صداوسیما و مناظره با احمدی نژاد را داشت. او در نامه خود نوشت: «در پی مناظره شب گذشته مورخ 13خرداد 88 در شبکه سه سیما، میان جناب آقای محمود احمدی نژاد و جناب آقای میرحسین موسوی و نسبت دادن دروغ ها و تهمت های مکرر به شخص آیت الله «هاشمی رفسنجانی» و فرزندان ایشان و ایجاد شبهه در فضای انتخاباتی توسط آقای احمدی نژاد که فرصت دفاع و پاسخگویی نیز وجود نداشت، خواهشمند است دستور فرمایید قبل از اتمام مهلت، در اسرع وقت فرصتی مناسب در همان شبکه، جهت پاسخگویی و شفاف سازی درخصوص موارد کذب ادعا شده، فراهم گردد.» فرصتی که البته باز هیچ وقت داده نشد. حالا با این سابقه آیا «روحانی باید دعوت به مناظره احمدی نژاد را پاسخ دهد؟»

ترقی: موتلفه‌ای‌ها موسوی را خوب می‌شناختند

Posted: 11 Dec 2013 04:29 PM PST

اندیشه ها:

حمیدرضا ترقی از اعضای سرشناس حزب موتلفه اسلامی است که از همان روزهای آغاز تشکیل حزب جمهوری اسلامی به حزب جمهوری پیوست و پس از آن مسوول دفتر تشکیلات حزب و عضو شورای مرکزی در مشهد شد.

حزب موتلفه‌یی که همواره با نام «حبیب‌الله عسگراولادی» در جامعه شناخته می‌شود و همین چند هفته قبل بود که موتلفه‌یی‌ها پدر معنوی خود را از دست دادند. ترقی به عنوان یک عضو حزب موتلفه از عملکرد اعضای موتلفه در حزب جمهوری اسلامی دفاع می‌کند و معتقد است اساسا نقش اعضای موتلفه در حزب جمهوری اسلامی بسیار پررنگ‌تر از اعضای دیگر حزب بوده است و اساسا اداره لجستیکی حزب جمهوری اسلامی، با اعضای موتلفه بوده است.

مصاحبه‌یی که در ادامه می‌خوانید از سری مصاحبه‌های مستند «حزب جمهوری اسلامی» است که سال آینده اکران خواهد شد و قصد دارد پرونده ناتمام حزب جمهوری اسلامی را مورد بازنگری مجدد قرار دهد. برخی از این مصاحبه‌ها چهارشنبه هر هفته در روزنامه «اعتماد» منتشر خواهد شد.ماحصل بیش از 2 ساعت مصاحبه با حمیدرضا ترقی که در دفتر او در کمیته امداد امام خمینی(ره) انجام شده است را در ادامه می‌خوانید:

آقای ترقی از تاسیس حزب جمهوری اسلامی شروع کنیم و اینکه چطور شد شما در همان روزهای اول به حزب جمهوری اسلامی پیوستید؟

تجربه مبارزات و انقلاب اسلامی در آن مقطع زمانی به ما نشان داده بود که برای اداره انقلاب و ادامه آن نیاز به کار مبارزاتی و انقلابی است که باید سازمان یافته و به صورت یک تشکل منسجم انجام شود. در همان ماه‌های پیش از انقلاب ما با روحانیت مبارز که مرکزیت آن در تهران بود در ارتباط بودیم و اعضای موتلفه اسلامی با آن دوستان ارتباطاتی داشتند، بعد از آن هم که انقلاب به پیروزی رسید و حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد به دلیل اینکه بسیاری از موسسین و اعضای اولیه حزب از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران بودند و ما با آنها آشنایی داشتیم تصمیم گرفتیم که به حزب جمهوری اسلامی بپیوندیم.

در همان روزها نماینده‌یی از طرف حزب مرکزی جمهوری اسلامی به استان خراسان و شهر نیشابور آمد و مقدمات تشکیل حزب جمهوری اسلامی در آنجا فراهم شد. انگیزه اصلی هم از تشکیل حزب در آن زمان همان طور که عرض کردم اداره کشور بعد از پیروزی انقلاب بود که حزب سعی می‌کرد نیروها را تربیت کند و آنها را از نظر فکری و مدیریتی پرورش دهد. این نکته هم نکته قابل توجه و مهمی است که اگر حزب جمهوری اسلامی تشکیل نمی‌شد معلوم نبود بتوانیم آرمان‌های امام راحل (ره) را در جامعه پیاده کنیم و معلوم نبود چه بر سر انقلاب خواهد آمد. به هر حال حزب در آن مقطع تشکیل شد و به دلیل احساس نیاز و اهمیتی که در آن زمان درباره حزب جمهوری اسلامی در بین نیروهای طرفدار امام و انقلاب وجود داشت به حزب جمهوری اسلامی پیوستیم.

ما در همان روزهای اولیه حزب شاهد آن بودیم که استقبال بسیار قابل توجهی از حزب انجام شد و چند میلیون نفر، برگه درخواست عضویت در حزب را پر کردند! به نظر شما چرا چنین استقبالی از حزب شد؟

ببینید حزب در کشور ما سابقه خوبی نداشت و مردم ذهنیت خوبی از فعالیت احزاب در ایران نداشتند اما اگر اسم حزب، جمهوری اسلامی نبود و اگر در راس حزب این افراد و روحانیون خوشنام و باسابقه و مشهور حضور نداشتند، امکان نداشت حزب بتواند آنقدر فراگیر و موثر کار خود را آغاز کند.

ظاهرا اصلا شهید بهشتی حدس‌شان این طور بود که نهایتا هزار نفر در شروع فعالیت‌های حزب به آن می‌پیوندند و انتظار نداشتند یک جمعیت میلیونی ثبت‌نام کند!

بله، همین طور است. بالاخره حزب توانست با این محبوبیت و با این شروع مناسب نقش خود را برای تثبیت نظام ایفا کند .

برخی‌ها همانند آقای معادیخواه که برای مصاحبه خدمت ایشان رسیده بودیم معتقدند که اساسا همین حضور بالا برای ثبت نام در حزب تبدیل به پاشنه آشیلی برای حزب شد. آیا شما با این موضوع موافق هستید؟

ببینید اینکه حزب بتواند آنقدر گسترده عمل بکند و مثلا حتی در روستاها و نقاط دورافتاده عضو‌گیری کند این چیز کمی نبود. مثلا خودم بسیار پیش می‌آمد که به روستاهای مختلف می‌رفتم و برای مردم روستایی فیلم‌هایی از انقلاب و امام (ره) پخش می‌کردم و تبلیغات فراوانی برای حزب انجام می‌دادم و واقعا مثل سازمان تبلیغات کار می‌کردیم و می‌توانستیم مردم را جذب فعالیت‌های حزب و انقلاب کنیم. این چیز کمی نبود. بالاخره اینکه حزب بتواند یک جمعیت بالایی را جذب کند نشان از توانایی‌های بالای حزب داشت که می‌توانست برای نظام و انقلاب هم قابل توجه و مهم باشد. ببینید اینکه بسیاری افراد فرم عضویت پر کردند اما به بسیاری از آنها توجه نشد هم به خاطر شرایط و مقدورات آن زمان بود. بالاخره حزب هم از لحاظ مالی خیلی دستش باز نبود و نمی‌توانست هرگونه که تمایل دارد عمل کند به علاوه اینکه اداره کردن تشکیلات حزب هم در آن مقطع زمانی کاری دشوار و سخت بود.

آقای دکتر ما پس از چند ماه از تشکیل حزب جمهوری اسلامی شاهد اختلافاتی در حزب و خارج از حزب با رهبران حزب هستیم (به ویژه اختلاف جامعه روحانیت مبارز با حزب جمهوری اسلامی) که این اختلافات هر روز هم حادتر می‌شد. به نظر شما این اختلافات ریشه در چه چیز داشت؟

به نظر من اختلاف نظر در مبانی فقه سیاسی وجود داشت. در آن زمان یک سری از علما معتقد به دیدگاه فقه سیاسی حضرت امام بودند و معتقد به بستر حکومت اسلامی و ولایت فقیه بودند و نقش دین را در اداره جامعه نقش حداکثری می‌دانستند و به این، باور هم داشتند که این گروه در واقع بنیانگذاران اصلی حزب بودند همانند آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) و شهید باهنر.

اما برخی دیگر از علما در فقه سیاسی و مبانی آن بیشتر تابع نظرات مرحوم نایینی بودند که خیلی اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی و بحث ولایت فقیه بر اساس نظرات حضرت امام که در نجف مطرح کرده بودند، نبودند که این طیف از علما بیشتر در جامعه روحانیت مبارز تهران عضویت داشتند و اختلاف نظرها هم بیشتر از همین جا آغاز شده بود. در واقع این افراد قایل به برداشت حداقلی از دین بودند.

درباره اختلافات در حزب هم باید بگویم اختلافات نخستین‌بار در شورای مرکزی بروز پیدا کرد که پس از آن به بدنه حزب کشیده شد و افرادی هم که بیشتر با دیگر اعضای حزب اختلاف نظر پیدا کرده بودند طرفدار تفکرات سوسیالیستی و التقاطی در حزب بودند که از بالا آمد و رسوخ پیدا کرد در برخی از افراد دیگر حزب. اینها بیشتر دنبال تکنوکرات‌ها بودند که بیشتر همین افراد نشریات حزب را توزیع می‌کردند که مثلا در مشهد هم همین گونه بود، اینها بعضا طرفدار دکتر پیمان بودند و معمولا افرادی که در حزب گرایش به تفکرات دکتر پیمان داشتند در حزب هم طرفدار آقای ... موسوی بودند.

یعنی یک رابطه دو طرفه میان تفکرات دکتر پیمان و مهندس موسوی وجود داشت. یک مثال هم برای شما بزنم. مثلا فردی که ضارب شهید هاشمی‌نژاد بود همان فردی بود که نشریه عروه‌الوثقی را در مشهد توزیع می‌کرد. من بعد از اینکه خودم در دفتر حزب مشهد مسوولیت گرفتم، یکی از نخستین کارهایی که انجام دادم همین بود که بعضا افرادی که پس از 30 خرداد 60 به حزب در مشهد پیوسته بودند را اخراج کردم چون غالب این افراد نفوذی بودند و سابقه مشخصی هم نداشتند. یعنی یک چنین نفوذی در حزب صورت گرفته بود که متاسفانه گهگاه ما از همین نقاط هم ضربه می‌خوریم. مثلا محمدرضا کلاهی که بود؟فردی بود که نفوذ کرده در بدنه حزب و در یک وقت حساس توانست ضربه سختی را به حزب در 7 تیر 60 وارد کند.

در حزب چند گروه حضور داشتند؟

در حزب گروه‌ها و دسته‌های مختلفی بودند که حزب جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دادند. روحانیت مبارز بودند، جامعه مدرسین بودند، هیات‌های موتلفه اسلامی، انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و اروپا، تکنوکرات‌های عمدتا از غرب برگشته بودند که همه اینها حزب جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دادند. به مرور هم به خاطر همین چنددستگی و اختلاف نظرها اختلافات بروز پیدا کرد و در مواضع حزب خودش را بروز و ظهور داد.

به نظر شما چرا شهید بهشتی سعی داشت همه این گروه‌ها را در حزب جمع کند و آنها را کنار خود داشته باشد؟

شهید بهشتی توانسته بود این افراد را دور خودشان جمع کند و با آنها کار کند و این قابلیت و هنر شهید بهشتی بود اما بعد از شهادت ایشان متاسفانه کار کردن دشوار شده بود و خیلی دیگر نمی‌توانستیم این ترکیب و گروه‌ها را در کنار یکدیگر شاهد باشیم. در کنگره سال 64 حزب که کنگره دوم محسوب می‌شد هم این اختلافات بروز و ظهور پیدا کرد که باز در همان جا اختلاف نظرات اساسی بود. یک گروه فقه سیاسی امام را به صورت تمام و کمال قبول داشتند و از آن پیروی می‌کردند مثل آیت‌الله خامنه‌ای و گروه دیگری فقه سیاسی مرحوم نایینی را پیروی می‌کردند و سعی داشتند آن را به اجرا در بیاورند همانند آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که ایشان در همان زمان در مدرسه شهید مطهری هم، همین را دنبال می‌کردند و آن را مطرح کردند.

البته من باید در اینجا این نکته را هم بگویم که یک خط دیگری هم وجود داشت که موسوم به خط 3 بود که جریانی مابین آن دو جریان دیگر بود که این افراد بیشتر به حاج سید احمد آقای خمینی تمایل داشتند و در حزب هم متاثر از مهندس موسوی بودند.

آقای ترقی برخی از افراد حزب همانند آقای مومنی معتقد بودند موتلفه‌یی‌ها در حزب برخوردهایی داشتند که همین برخوردها زمینه برخی از اختلافات را به وجود آورد. مثلا ایشان نقل کردند که چندین شماره نشریه عروه‌الوثقی (وابسته به شاخه دانش‌آموزی حزب) را ایشان بدون کمک حتی یک ریال حزب منتشر کردند چون موتلفه‌یی‌ها که بودجه و هزینه حزب در دست آنها بود به ایشان گفته بودند اگر مطالب مد نظر موتلفه‌یی‌ها منتشر نشود آنها هزینه انتشار عروه‌الوثقی را پرداخت نخواهند کرد! نظر شما در این مورد چیست؟

ببینید حقیقتا نقش موتلفه‌یی‌ها در حزب جمهوری اسلامی نقش پشتیبانی و لجستیکی بود و در واقع موتلفه‌یی‌ها هزینه‌های حزب را تامین می‌کردند و این خیلی هم طبیعی بود که اگر ببینند مطالبی که علیه آنهاست منتشر می‌شود خوب هزینه چاپ و نشر آنها را پرداخت نکنند. این خوب خیلی چیز نامعقولی نیست و شاید طبیعی هم باشد. موتلفه‌یی‌ها واقعا با این توان اقتصادی که داشتند به نظام و حزب بسیار کمک کردند. مگر هواپیمای امام که از پاریس به تهران آمد را چه کسی بیمه کرد؟یکی از اعضای موتلفه بود که این کار را کرد تا امام بتوانند از پاریس به تهران بیایند. یعنی اعضای موتلفه به دلیل توان مالی خوبی که داشتند به انقلاب بسیار خدمت کردند.

درباره اختلاف نظر با مهندس موسوی و مخالفت با ایشان چطور؟ظاهرا موتلفه‌یی‌ها خیلی با ایشان رابطه خوبی نداشتند.

درباره مهندس موسوی و اختلاف موتلفه‌یی‌ها با ایشان هم باید بگویم که موتلفه‌یی‌ها افراد مبارز و شناخته‌شده‌یی قبل از انقلاب بودند و همانند برخی جوان‌های تازه کار مانند آقای مومنی نبودند که مهندس موسوی را نشناسند. اتفاقا موتلفه‌یی‌ها موسوی را خوب می‌شناختند و از روابط و کارهای او در قبل از انقلاب هم آشنایی داشتند و مثلا می‌دانستند او در حزب سوسیالیست‌های خداپرست چه کارهایی انجام داده و نظرات او چه بوده و چه حرف‌هایی را زده است.

دیگرانی هم در حزب بودند که موسوی را خوب می‌شناختند همانند مرحوم آیت و زواره‌یی که به‌شدت هم با موسوی مخالف بودند. ببینید واقعا آیت دایره‌المعارف کاملی از احزاب و گروه‌های سیاسی بود و آنها را به خوبی می‌شناخت و به خاطر همین شناخت هم بود که با موسوی مخالف بود. چون خط و ربط او را پیش از انقلاب هم می‌دانست و به خوبی اشراف داشت روی این موضوع.

اما من همین جا یک نکته‌یی را هم بگویم. ببینید آیت‌الله خامنه‌ای در همان زمان که اختلافات در حزب بروز پیدا کرده بود در نقد برخی از رفتار‌ها صحبتی را مطرح کردند که برخی از رفتار‌ها ممکن است قبیله‌یی باشد و مثلا دعوای بین این قبیله با آن قبیله باشد که یک جاهایی هم شاید خیلی مناسب و خوب نباشد. اما ایشان در همان سال 64 بیان کردند که مفهوم حزب باید تلاش برای یک هدف و در یک جهت و یک راستا باشد و تلاش کند به هم‌افزایی منجر شود و دنبال یک هدف مشخص باشد که متاسفانه برخی‌ها در حزب به دنبال این هدف واحد و مشترک نبودند.

در همان زمان که از سال 60 به بعد را تقریبا شامل می‌شود، ما شاهد هستیم که حزب متهم به انحصارطلبی می‌شود و مثلا در برخی نشریات و سخنرانی‌ها مطرح می‌شود که حزب انحصارطلب است چون رییس‌جمهور کشور و رییس مجلس و نخست وزیر و رییس شورای عالی قضایی و بسیاری از وزرای دولت و نمایندگان مجلس و اعضای شورای عالی قضایی از اعضای حزب جمهوری اسلامی هستند. ظاهرا حضرت امام (ره) هم به این موضوع خیلی حساس بودند. به نظر شما چرا این فضا به وجود آمد و حزب هم سعی نکرد حداقل برای تنویر افکار عمومی قدمی بردارد تا این اتهام به حزب نچسبد؟

ببینید این واژه انحصارطلبی برای این مطرح شد که برخی‌ها تمایل داشتند حزب را با اتهام انحصارطلبی از بین ببرند. حزب جمهوری اسلامی پایگاه قوی در جامعه داشت و مثلا اگر از فردی برای نمایندگی مجلس حمایت می‌کرد حتما آن فرد رای می‌آورد یا مثلا اگر از فردی برای ریاست‌جمهوری حمایت می‌کرد او رای می‌آورد. این نشان می‌دهد که حزب چقدر پایگاه قوی و محکمی در جامعه دارد. حالا چون حزب آنقدر اقبال دارد که مردم به افراد مد نظر حزب رای دهند پس این می‌شود انحصارطلبی؟ قطعا این گونه نیست.

آقای ترقی، ما چند ماه قبل که برای مصاحبه خدمت آقای دکتر منصوری بودیم ایشان مطرح کردند که برخی از مخالفان حزب از روحانیون سرشناس بودند که ایشان اسم هم بردند، همانند مرحوم آیت‌الله لاهوتی یا آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها که خیلی با حزب موافق نبودند و اساسا برخی از همین افراد هم بعدترها در سال 67 مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند. به نظر شما چرا برخی از روحانیون که علی‌القاعده باید از هم مسلکی‌های خود دفاع و حمایت کنند تبدیل به مخالف آنها شدند؟

برخی از این افراد که شما اسم بردید معتقد به مبانی فکری غرب بودند و تحت تاثیر آن القائات قرار داشتند و مثلا معتقد به دموکراسی صرف بودند یا معتقد به دین حداقلی بودند و تمایل داشتند جامعه بیشتر به سوی غربی شدن برود که بعد‌ها اصلاح‌طلبی را هم در جامعه ما برخی از همین افراد شکل دادند یا مثلا در زمانی که بحث ولایت فقیه مطرح شد اینها اساسا خیلی موافق نبودند و تلاش هم کردند بحث شورای رهبری را جایگزین ولایت فقیه و یک فرد برای اداره کشور بکنند، پس خیلی هم عجیب نبود که همین افراد مخالف با رهبران حزب باشند و سعی کنند تفکرات آنها را از بین ببرند چون تفکرات حزب با تفکرات آنها خیلی سازگاری نداشت. امام هم با این افراد و دیدگاه‌های آنها اصطکاک‌های زیادی داشتند و این دیدگاه‌ها و نظرات را تایید نمی‌کردند.

ما از کنگره دوم به بعد شاهد افول فعالیت‌های حزب هستیم به نظر شما دلیل این امر چه بود و ریشه در چه چیزی داشت؟

خوب بالاخره اختلافات در حزب جدی شده بود و همین‌ها باعث شده بود که فعالیت‌های حزب هم تحت تاثیر قرار بگیرد و به حاشیه رانده شود.

شما دلیل تعطیلی حزب را در خرداد 66 چه چیز می‌دانید؟

دلیل تعطیلی حزب شامل دلایل مختلفی بود اما دلیل اصلی آن را می‌توان همین اختلاف نظرها دانست که دیگر خیلی اوج گرفته بود و می‌توانست به کشور هم آسیب وارد کند و شاید به همین دلیل هم بود که حضرت امام در نامه‌یی اصطلاحا خواستار آن شدند که فتیله حزب جمهوری اسلامی پایین کشیده شود.

آیا شما این را قبول دارید که حزب جمهوری اسلامی اساسا پدرخوانده احزاب سیاسی معتقد به انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی (ره) در بعد از انقلاب بود؟ احزابی همانند مجاهدین انقلاب و حزب موتلفه اسلامی و حزب مشارکت و...؟

اینکه حزب جمهوری اسلامی خیلی مهم و تاثیرگذار عمل کرد در این شکی نیست اما اینکه بگوییم حزب، پدرخوانده تمامی اینها بود را نه من خیلی قبول ندارم. مثلا هیات‌های موتلفه اسلامی، سال‌ها قبل از انقلاب، در زمان آغاز نهضت امام خمینی (ره) در سال 42 بنیانگذاری شده بود یا جمعیت فداییان اسلام اساسا در دهه 30 پایه‌گذاری شد. اما اینکه حزب جمهوری اسلامی توانست همه این احزاب را در کنار یکدیگر جمع کند و به نحوی قوی و مطلوب این احزاب را وارد فعالیت‌های اجرایی کشور کند بله من این را قبول دارم و حتما هم همین طور است مخصوصا که بسیاری از این احزاب و گروه‌ها پس از رحلت امام (ره) تشکیل شدند و از دل حزب جمهوری اسلامی خارج شدند.

به عنوان بخش آخر مصاحبه، آیا شما تجربه حزب جمهوری اسلامی را تجربه خوب و موفقی ارزیابی می‌کنید یا خیر؟

همان طوری که من در اول عرایضم اشاره کردم در ابتدای انقلاب نقش حزب جمهوری اسلامی نقشی بی‌بدیل و حقیقتا مهم و موثر بود که توانست نیروهای انقلاب را در کنار یکدیگر جمع کند و آنها را وارد فعالیت‌های متمرکز و سیستم یافته اداره کشور کند که این بسیار مهم بود. در اواسط راه، حزب ما شاهد اختلافات و مشکلاتی بودیم اما به صورت جمع‌بندی و در یک نگاه من تجربه حزب جمهوری اسلامی را برای تشکیل و نمود یک کار دسته جمعی که توانست انقلاب را بیمه کند و باعث شود انقلاب اسلامی جا بیفتد بسیار مهم می‌بینم.

http://www.andishehha.com/view/32718/%D8%AA%D8%B1%D9%82%DB%8C:-%D9%85%D9%88%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86%D8%AF

به حسن عباسی گفتم تو بی‌شعور و نفهمی

Posted: 11 Dec 2013 04:28 PM PST

اندیشه ها:

حسین ساروز، مداح گفت: «به این آقا [حسن عباسی] گفتم: تو آنقدر بیشعوری آنقدر نفهمی که این معنای ساده را درک نکردی! آن کسی که از مجلس گناه شور می گیرد می خواهد شهوتش دفع بشود، اما اینکه در مجلس امام حسین شور می گیرد انرژیش از چشمش نشات گرفته. این وقتی از چشمش اشک جاری می شود چشمش می شود عین الله الناظرة. تو اصلا از درک این موضوع عاجزی. نمی فهمی؟! تو در این فیلم گفتی "اسم هیئت دیوانگان است اگر دیوانه اید بروید تیمارستان" احمق! بزرگان و علمای ما می گویند ما دیوانه خدا هستیم. دیوانه اهل بیت علیهم السلام هستیم. به قول معروف: جنونی بالحسین دلیل عقلی».



به گزارش انصاف نیوز، گویا دعوای برخی هیأتی‌ها با حسن عباسی بالا گرفته است. متن زیر، مصاحبه ی یکی از سایت های نزدیک به مداحان با یکی از آنهاست که در آن با ادبیاتی که «بسیار عادی» به نظر می رسد، به عباسی حمله شده است. متن مصاحبه با مقدمه ی وارث در پی می آید:





«اوایل دهه دوم محرم بود که شنیدیم حسن عباسی طی سخنرانی در یکی از دانشگاه های شهر همدان،سخنان سخیف و موهنی را نسبت به ذوات مقدسه خاندان اهل بیت (علیه السلام) همچون جناب عباس بن علی (علیه السلام) حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) و حضرت علی بن الحسین علی اکبر(علیه السلام) و جناب بی بی دوعالم حضرت رقیه بنت الحسین(علیها السلام) بیان داشته است.





حاج حسین سازور از جمله مداحانی بود که از همان ابتدا نسبت به این توهین ها عکس العمل نشان داده بود.



به همین خاطر صبح پنجشنبه پس از برگزاری مراسم زیارت عاشورا در هیئت موج الحسین(علیه السلام) به سراغش رفتیم.آثار تاثر و ناراحتی وی را می شد در سخنان ابتداییش احساس کرد.



پای صحبتش نشستیم. از نحوه برخوردش با حسن عباسی گفت و از ناراحتی اش در زمانی که فیلم صحبت ها را دیده و این سخنان موهون را شنیده است و گفت: به بعضی از آقایان فیلم را نشان دادم و خواستم که برخوردی کنند. از حضورش در دفتر حسن عباسی گفت و نحوه برخوردش با او و توضیحات دیگر.





لازم به توضیح است، به گفته سایت حسن عباسی، این سخنرانی [موهون]، سال 85 در یکی از دانشگاه های شهر همدان برگزار شده است ولیکن فیلم آن امسال و مجدداً در فضای مجازی باز نشر یافته.



حاج آقا، اخیراً صحبت هایی از یک آقا در فضای مجازی باز نشر پیدا کرد که حاوی حرف های موهن و سخیفی در باب خاندان ابی عبدالله و هیئات حسینی بوده است، ارزیابی شما از این نوع حرکات و سخنان چیست؟



آنهایی که می خواهند در حوزه دین وارد بشوند و اظهار نظری کنند اقلش این است که یک مایه دینی در خودشان داشته باشند یعنی باید اعتقاد های دینی آنها قابل قبول باشد، هم برای خودشان و هم برای مخاطبین.



باورهای دینی کسی اگر سست باشد این شخص اظهار نظرهایش هم سست است. یعنی شما در حوزه دین که حوزه حساس و عمیق است و آنهایی که می خواهند وارد بشوند می گویند شما باید استاد داشته باشید. الان بعضی از کتب دینی را آنهایی که پایه های دینی دارند باید با استاد مطالعه کنند والا به ضررشان تمام می شود.



حول و حوش ذوات مقدسه، کسی نباید وارد بشود! اول باید باورهای دینی و اعتقادی را قوی کند و باید حتما استاد داشته باشد اینطوری نیست که هر کی از راه برسد و بخواهد نظر بدهد.



اهل بیت(ع) نظر دادنی نیستند. اهل بیت (ع) را باید ازشان نظر گرفت.



اصلا ما نمی توانیم راجع به امام حسین(ع) نظر بدهیم این اشتباه است که بگویید نظر شما راجع به امام حسین(ع) چی می باشد؟ اصلا سوال غلط است مگر ما می توانیم راجع به خدا نظر بدهیم؟ یا راجع به اهل بیت(ع) نظر بدهیم؟ اهل بیت(ع) باید نظر بدهند ما باید نظرات آنها را قبول کنیم.



به هرکسی خواستید حرفی بزنید این طوری بگویید: شما چقدر به امام حسین(ع) باور دارید؟ باور ها محک انسان را در دین مشخص می کند باور ها عیار شما را در دین مشخص می کند که چقدر شما اعتقادت مثلا قوی است و یا ضعیف.



بنابراین آنهایی که می خواهند در حوزه دین در حوزه ریشه دین یعنی اهل بیت (ع) ضابط بشوند باید اول خودشان باورهایشان قوی باشد و با استاد وارد بشوند با یک عالم فرهیخته فاضل اهل دل صاحب نظر وارد بشوند. این یکی از اشکالات جامعه ماست. هرکسی از راه می رسد نباید نظر بدهد راجع به هیئت امام حسین(ع) راجع به ذوات مقدسه اهل بیت(ع) راجع به عزاداری ها راجع به باورهای اعتقادی مردم می خواهد اظهار نظر بکند اینها چیزهای ثابت شده می باشد قابل کم و زیاد شدن نیست. دین ثابت شده است شما نمی توانی این دین را با نظر خودت بالا پایین بکنی بله شما قاعده فهمت با بقیه فرق می کند. فهمیدن هرکس متفاوت می باشد ولی دین یکی می باشد و عوض شدنی هم نیست . فهمت اگر زیاد باشد فیض بیشتر می بری و طبیعتا بیشتر دردسر داری!



عکس العمل و اعمال موضع جنابعالی در مقابل این توهین و حرف های سخیف چگونه بوده است؟



البته این بر می گردد به عیار دینی اشخاص . آنهایی که باید دفاع کنند، یک وقتی در کسوت روحانیت هستند. یک وقتی در کسوت ذاکری امام حسین(ع) هستند. در کسوت مستمع هستند و این هم به عیار دینی بر می گردد که قبلا گفتم. باید ما خودمان را بسنجیم چقدر برای ما مهم می باشد. ما باید برای اعتقاداتمان یک چهارچوبی مطرح بکنیم و آیا حساسیت نشان می دهیم؟ و یا غیرت داریم نسبت به اعتقاداتمان؟ الان یک نفر بخواهد جسارت کند به مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) ما چطوری با اون برخورد می کنیم؟ اینها دارند به باورهای رهبر ما یعنی باورهایی که رهبر ما را به رهبری رسانده دارند توهین می کنند. چطوری باید با آنها برخورد کرد؟



البته به شما عرض بکنم راجع به این آقا من وقتی شنیدم و فیلم را دیدم قرار گذاشتم با یکی از رفقا البته من میخواستم بگم بیاید تو یکی از جلساتمان حرف بزند و بگویم چرا این را گفتی؟ اما بهتر دیدم برویم آنجا محل کارش. رفتیم گفتند ایشان نیستند و جایی هستند. این آقا دفتر دارد و بودجه آن هم از بیت المال و از جمهوری اسلامی است و از آن ارتزاق می کند. پولشان را دارند از بیت المال می گیرند. آن وقت این آقا دارد به باورها و اعتقادات ما توهین می کند.



بعد که رفتیم آنجا فیلم را نشان دادم، گفتم شما این ها رو گفتی؟ گفت: بله. گفتم:شما تو این فیلم می گویی رقیه (س) کیست؟ شما یک ذره صحبت کن ببینم اعتقاد داری اصلا به حضرت رقیه (س)؟ این هم کسی که ادعا می کند دکتر است و دکترا ندارد! تحقیق کردم، این شخص لیسانس دارد بیخودی به او می گویند دکتز!



وقتی با ادله روبرو شد دیدم خیلی پیاده است. شما در این جامعه با این آگاهی و سطحی از شعور، اگر میخواهی مدافع انقلاب و رهبر باشی، اگر نباشی بیشتر نفع دارد! چون تو اصلا سواد این کار را نداری.



به این آقا گفتم تو آنقدر بی شعوری و آنقدر فهمت پایین است که نمی فهمی که آنهایی که در مجلس گناه قرص های روان گردان می خورند و به جنب و جوش می افتند تخلیه انرژی می خواهند کنند! آنهایی هم که در مکتب امام حسین (ع) شور می گیرند آنها هم می خواهند تخلیه انرژی کنند. این دوتا باهم یکیست؟ فرقی هم نمی کند دوتایی می خواهند تخلیه انرژی کنند؟



به این آقا گفتم: تو آنقدر بیشعوری آنقدر نفهمی که این معنای ساده را درک نکردی! آن کسی که از مجلس گناه شور می گیرد می خواهد شهوتش دفع بشود، اما اینکه در مجلس امام حسین شور می گیرد انرژیش از چشمش نشات گرفته. این وقتی از چشمش اشک جاری می شود چشمش می شود عین الله الناظرة.



تو اصلا از درک این موضوع عاجزی. نمی فهمی؟!



تو در این فیلم گفتی ((اسم هیئت دیوانگان است اگر دیوانه اید بروید تیمارستان)) احمق! بزرگان و علمای ما می گویند ما دیوانه خدا هستیم. دیوانه اهل بیت علیهم السلام هستیم. به قول معروف: جنونی بالحسین دلیل عقلی.





در جایی دیگر از این نوار گفته است که (( عصر جمعه می شود یه دعاهایی پخش می کنند یک سرود هایی پخش می کنند))! خب، تو که در اینجا ریشه دعا را داری می زنی و رد می کنی! هیئات رو هم که رد می کنی. آل الله را هم که می گویی ((این ها که هستند))! تو اصلا دین داری؟



تو گرچه به ظاهر در صحبت هایت داری سکولاریسم را رد می کنی ولی با این حرف هایی که زدی خودت معتقد به سکولاریسم هستی!



تو اگر ریشه دینی و مذهبی داشتی، باید قبل از اینکه هر صحبتی را در هر حوزه ایی انجام دهی، بایستی خدمت یک عالم وارسته می رفتی و زانو می زدی و از آن نظر بگیری، مطلب بگیری، آنوقت بیایی و به مردم بگویی!



متاسفانه آنهایی که باید در حوزه دین دفاع کنند و مجال ندهند که همچنین اشخاص خاصی بیایند و بخواهند سخنان موهون خود را القا کنند به مردم، آنها نمی گویند! یا آنها بایستی بیایند و از این دستگاه و از خاندان آل الله علیهم السلام دفاع کنند! نباید مجال داد که چنین اشخاصی وارد شوند و فضا برای ابراز اینگونه نظرات داشته باشند.



به نظر شما وظائف کسانی که با بدنه هیئات مذهبی در ارتباط هستند و به قولی هیئتی هستند، در برابر چنین ابراز نظراتی چیست؟



در زمان حضرت امام (ره) یک کسی الگوی خود را یک شخصیت بازیگری قرار داد! و در رادیو و تلویزیون مطرح شد و اعلام بی اعتقادی کرد نسبت به وجود حضرت زهرا سلام الله علیها ! حضرت امام (زه) چنان بر اشفت که فرمودند: این اگر تعمدی باشد، مرتد است! تلویحاً فرمودند که من زنده باشم و کسی به مادر من، حضرت زهرا (س) جسارت بکند؟



چی شده که الان خیلی راحت به تمام اعتقادات ما حرف می زنند و همین هایی که صاحب منبر و تریبون هستند سکوت می کنند و هیچ نمی گویند؟! باید با چنین افرادی، چنان برخورد شود که کسی جرات نکند به اعتقادات ما توهین کند!



حاج آقای سازور، آیا شما راهکاری در ذهنتان است برای مقابله و یا پیشگیری از بوجود آمدن چنین سخنانی؟



ببینید، من علت را بی مهری بعضی از آقایانی می دانم به هیئت ها! کسانی که صاحب تریبون عمومی در اختیار دارند، تریبون صدا و سیما را در اختیار دارند! وقتی کسی که سی سال تریبون صدا و سیما در اختیارش است و متاسفانه نسبت به دستگاه اهل بیت علیهم السلام بی احترامی می کند و می گوید "منکرات عزاداری" را تیتر سخنرانی خود قرار می دهد، منکرات را در کنار عزاداری قرار می دهد، این آقا هم به خودش این اجازه را می دهد که هر گونه توهینی را به آل الله (ع) روا بدارد.



البته من به اندازه خودم این شخص را ادب کردم ولی این همه کار نیست! علما بایستی در دهان این شخص بزنند. اصلا این آقا را باید کنار کشیده و از وی بپرسند که چه چیزی در چنته خود داری؟ ریشه تفکرات ایشان را بررسی کنند و ببیند که این شخص چه اعتقادی دارد! خب، معلوم است! تفکرات التقاطی!



و همچنین برادرانی که تریبون هیئت در دست دارند، این ها باید دفاع کنند دیگر! ما فقط باید پلوی امام حسین علیه السلام را بخوریم؟!



حاج آقا، آیا شده است که این دغدغه های بوجود آمده شما از این مسئله را به دوستان دیگر هم منتقل کنید؟



خدا شاهد است، وقتی من این فیلم را در دهه اول محرم دیدم تا 3-4 روز حالم، حال خوبی نبود. انسان تمام استخوان های بدنش بدرد می آید! ما از کنار این ضوابط مقدسه به همه چیز رسیدیم! تمام مسئولین ما، رهبر ما، امام امت (ره) همه از قِبَل امام حسین علیه السلام رشد کردند.



افتخارشون این است که خاک درگاه سیدالشهدا علیه السلام هستند . پرچم انقلاب به نام پرچم سیدالشهداست!



به معنای اولا تر، کسانی که به صورت مستقیم با این دستگاه ارتباط دارند همچون روحانیت و ذاکرین و مداحان!



چه چیزی هست که از کنار اهل بیت علیهم السلام به ما نرسیده باشد؟! که ما در دفاع از اهل بیت علیهم السلام کوتاهی کنیم؟



اصلا چرا یک وجود نازنینی همچون حضرت رقیه (س) که الان در شهر شام همچون خورشید دارد و نور افشانی می کند و همچنین مرکز آمال و آرزو های مردم است اینگونه باید مورد تهاجم ما قرار بگیرد؟



همین آقایی که این حرف ها را زده، در جایی از سخنان سخخیف خود م یکوید (( امام حسین معصوم بوده است، فرزندانش که دیگر معصوم نبودند ))



با یک لحن سخیف می گوید (( حسیــــــن معصوم بوده))!



جالب است که نام امام حسین علیه السلام را خیلی سبک معرفی می کند و جالب تر اینکه در بعضی از سخنانش از یک کافر بی دینی همچون "مارکس" و " دکارت" را با لفظ "آقا" خطاب می کند اما اینجا امام حسین را "حسین"!



این شخص اصلا نمی فهمد که ما عصمت آشکار داریم، عصمت مخفی داریم!



غیر از این الان در بحث فقه که ما داریم، فرزندی که الان از مادر متولد می شود تا سال های اول می گویند این بچه پاک است و معصوم!



شما اگر بعد وابستگی به اهل بیت علیهم السلام را هم کنار بگذارید، حضرت رقیه با سه سال سن مبارکشون، به فرض اینکه دختر سیدالشهدا هم که نباشند، نوعی از معصومیت دارد به لحاظ موقعیت سنی ایشان! حال اینکه ایشان دختر سیدالشهداست! فرزند بلافصل حضرت.



این آدم ها را نباید اجازه دهند که هر حوزه ایی حرف بزنند، خاصه حوزه دین و اهل بیت علیهم السلام. مگر قرار است هر کسی در هر حوزه ایی حرف بزند؟! بزرگان ما نمی توانند در مورد سیدالشهدا به این راحتی ها نظر بدهند! برای خاک سیدالشهدا یه عالم بزرگوار وقتی می خواهد فتوا بدهد صد ها ادله و حدیث و روایت را بالا و پائین می کند. برای خاک امام حسین!



آنوقت تو به چه جرات و اجازه ایی به دختر سیدالشهدا علیه السلام توهین می کنی؟



علنی کردن این موضوع و این توهین اشاعه منکر نیست؟ یعنی این اجازه را نمی دهد که دیگران هم جسور شوند؟



ما نباید اشاعه منکر کنیم و با پخش کردن این فیلم مخالفم، اما وقتی این آقا این مسئله را در عموم مطرح کرده، حتما هدفی داشته است. ما وظیفه مان اشاره است و الباقی وظیفه دستگاه های دینی همچون حوزه علمیه ما، دفاتر مراجع ما و مهمتر از همه همان سازمانی که این آقا به آن وابسته است. این شخص آن جایگاه را از آن سازمانی که بسیار مقدس است، عصب کرده است. بایستی با وی برخورد کنند. اگر ما به اینگونه توهین ها عکس العمل و تعصب نشان ندهیم، بعد ها گرفتاری های دیگری سراغ ما می آید! هر کسی به خودش اجازه دهد که هر حرفی را راجع اهل بیت علیهم السلام بزنند!



دستگاه سیدالشهدا یک دستگاهی نیست که هر کسانی بخواهد وارد شود و هر حرفی را بزند! این دستگاه بسیار مقدس است!



بله، این منافاتی با این ندارد که اگر کسی خواست خبطی را وارد دستگاه اهل بیت (ع) کند کسی حرفی نزند و جلویش را نگیرد!



وجود نازنین حضرت رقیه (س) از زمانی که در خرابه شام دفن شده اند تا کنون، آنجا پایگاه نور است! علمای بزرگ می روند و خاک دم درب آنجا را به چشمانشان می کشند!



من شنیدم که در انجا بعضی از علما و بزرگاه ما محاسنشان را می کشند بر روی زمین این بارگاه!



به دوستان و مداحان دیگر هم این دغدغه را منتقل کردید؟



تا آنجا که توانستم دغدغه های خودم را نسبت به این قضیه به دوستان و بزرگان خودم انتقال دادم.



موضعی هم گرفته اند؟



نمی دانم! اما امیدوارم که موضع خوبی نسبت به این قضیه داشته باشند. بالاخره در این قضیه هر کسی معرفت خودش را نسبت به این خاندان (ع) بایستی نشان دهد دیگر!



تکلیف دینی ما برایمان مهم است. کمیت مهم نیست، کیفیت ملاک است! اگر من رسیدم به اینجا که دارند به اعتقادات ما توهین می کنند و من هم باید حرکتی کنم! من وقتی برای چند تن از آقایان که این سخنان سخیف را پخش کردم، آنها سر به دیوار زدند!



اما آخر این کفایت نمی کند که! هر کسی که این فیلم را می شنود بایستی برود و حرف بزند! اعتراض کند! بنظز من این یک کار هدفدار است! و این نکته بسیار مهمی است!



1- این قضیه در دانشگاه مطرح می شود



2- از زبان کسی مطرح می شود که خودش را به عنوان زبان حزب الله و انقلاب معرفی کرده



این یک حرکت هدفدار است! یعنی هم بدنام کردن دانشگاه و دانشجو و هم بی اعتقادی جناح حزب الله! یعنی اینکه دشمن می گوید: این زبان حزب الله است و لیدر (رهبر) حزب الله! البته ما در حزب الله فقط یک رهبر و لیدر داریم. پرچم دار ما مشخص است و آنهم مقام معظم رهبریست! و این بایستی برای مردم تبیین شود.



این هم باید تعیین تکلیف شود که چرا در دانشگاه چنین حرفی را م یزند؟! آیا می خواهد وجهه دانشگاه را خراب کند؟ و یا اینکه تقدس زدایی کند؟ این ها می خواهند که وجاهت دینی دانشگاه ما خدشه دار شود تا مردم به عنوان یک مرکز بی دین به این دانشگاه ها نگاه کنند.



بسیاری از بچه های متعهد و انقلابی ما از همین دانشگاه ها در آمدند و همین کارهای بزرگی که انجام می شود.



این آقا گفته ((یک اندیشمند در این هیئت ها نمی رود)) ! به این شخص گفتم که تعریف شما از اندیشمند چه کسی است؟ به کسی که ظاهری خاص داشته باشند؟



حسن تهرانی مقدم اندیشمند نبوده؟ احمدی روشن اندیشمند نبوده؟ دکتر شهریاری اندیشمند نبوده؟ این بچه ها که در موشکی سپاه کار می کنند و تن اسرائیل و آمریکا را می لرزانند، اینها اندیشمند نیستند؟ یا آن ها که در هسته ای کار می کنند چطور؟



این ها همه سینه زنند و هیئتی اند!



این ها همه شور می گیرند! حسن تهرانی خودش صاحب هیئت بود!



اینجاست که مشخص می شود که شما هدفدار این سخنان را گفته ای! اولاً که می خواهی اندیشمندان را از هیئت امام حسین علیه السلام دور کنی و بعد هم اندیشمند تعریفی پیدا کند که "اگر هر کسی به امام حسین (ع) پشت کرد، بشود اندیشمند!"



چه کنیم که شاهد چنین جسارت هایی نباشیم؟



ببینید، نمی شود که قطعی نظر داد! بالاخره ما دشمن داریم. یک دشمن آشکار است و یکی پنهان! یکی دشمن داخلی است و دیگری دشمن خارجی! یک دشمن است آگاه و دیگری جاهل!



تا پرچم امام حسین بالا است، دشمن هم است!



هر وقت خواستی که این دشمنی ها صورت پذیرد باید امام حسین را کنار بگذاری که این هم هیچ وقت نخواهد شد! پرچم امام حسین علیه السلام یعنی پرچم خدا! پرچم خدا زمین نمی خورد.



اما ما باید این را برای جامعه جا بندازیم! علمای ما باید این کار را انجام دهند. آنهایی که دغدغه دینی دارند باید برای مردم جا بندازند که ای مردم باور های اعتقادیتون سست شد با کوچک ترین حربه ای سقوط می کنید!



باور های اعتقادی ما در جامعه قوی شود، آنوقت می توانیم در مقابل دنیا حرف بزنیم و بایستیم!



دغدغه رهبر همین است!



هر قشری از دانشجو ها خدمت ایشان می رسند، یا استاد دانشگاه، روحانیون و .. خدمت حضرت آقا می رسند، آقا برای همه شان یک نکته را تاکید می کنند، می فرمایند: شما ایمانتان را قوی کنید! بنیه اعتقادیتان را قوی کنید!



به همه همین را می فرمایند، به دانشجو، استاد، طلبه، سپاهی، ارتشی و بسیجی! چرا؟ چون این مهم است!



اگر نگوییم که این آقا که سخنان سخیف را مطرح کرده است، مغرض بوده، قطعاً جاهل بوده است و یک انسان جاهل نمی تواند در جایگاه فعلی قرار گیرد. یک آدم جاهل نمی تواند مخاطب عاقل داشته باشد! جهال هستند! مردم ما می فهمند!



در این قصه خدا رو شکر برخورد ها خوب بوده است. ولی این کفایت نمی کند. دستگاه های قوه قضائیه که راس آن یک عالم استخوان داری است و بنده ایشان را می شناسم بایستی این فرد را بخواهند و از بپرسند که این چه حرف هایی است که زده ای!



سخن پایانی؟



خداوند به همه شما خیر دهد.:

http://www.andishehha.com/view/32716/%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85-%D8%AA%D9%88-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D8%B9%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D9%81%D9%87%D9%85%DB%8C

کنایه عجیب مصباح به تلاش برای رفع تحریم ها

Posted: 11 Dec 2013 04:26 PM PST

آیت الله مصباح یزدی با تأکید بر این که عدالت یک هدف واسط برای رسیدن به هدف نهایی تکامل و قرب الهی است، گفت: غالبا اهداف متوسط از روی جهل یا غفلت هدف نهایی تلقی می شود؛ جای تأسف دارد که جامعه ما اینگونه دچار انحطاط فکری شود که بالاترین خدمت به مردم، رفع تحریم ها و توسعه نان و معیشت باشد و از ضروریات دینی و فطری خود غافل شود.

به گزارش انصاف نیوز، دولت جدید از پیش از روی کار آمدن، وعده داده بود که برای برداشتن تحریم هایی که در دوره ی 8 ساله ی محمود احمدی نژاد به کشور تحمیل شده بود، تمام تلاش خود را می کند و در سه ماه اخیر نیز بیشترین تلاش را در این زمینه کرده و حسن روحانی پس از توافق ژنو، وعده داد که برای برداشتن تمام این تحریم ها دولت در تلاش است.

بنا بر گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، شب گذشته در همایش جبهه پایداری در مهدیه مشهد، با بیان این که نبرد حق و باطل همواره وجود داشته و تا ظهور حضرت ولی عصر(عج) ادامه خواهد داشت، گفت: این مسأله را هم تاریخ و هم منابع وحیانی ما اثبات می کند.

وی، مبارزه با ظلم و تلاش برای تحقق عدالت را از جمله نبردهای زیبای تاریخ عنوان کرد که هم مبارزان و هم ملت آنان بدان افتخار می کنند.

مصباح یزدی، مبارزات گاندی در هند و ماندلا در آفریقا را نمونه اینگونه نبردها عنوان و تصریح کرد: مبارزه با ظلم یک ارزش اجتماعی و پذیرفته شده جهانی است که به نوعی ریشه در فطرت و آموزه های دینی نیز دارد. فرهنگ جهانی، ارزش های معنوی را بر اساس منافع مادی می سنجد.

وی با اشاره به نظر دین در مورد ارزش جهانی مبارزه با ظلم در راه عدالت، گفت: گرایشات و ارزش های مردم در جوامع مختلف به نحوی با زندگی مادی شان مرتبط است و حتی ارزش های اخلاقی را برای رسیدن به منافع و حقوق خود می خواهند. سرّ احترام به این ارزش ها این است که در سایه آن می توانند راحت تر زندگی کنند چرا که ارزش های معنوی را هم بر اساس منافع مادی می سنجند اما از مسلمانان اینگونه انتظار نمی رود.

رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) افزود: با این وجود نه فقط در سطوح عامه بلکه در میان نخبگان و فرهیختگان نیز این گرایشات به چشم می خورد که مهمترین امر در نگاه آنان فراهم کردن زندگی راحت است و این را بزرگ ترین افتخار برای خود می دانند. کاندیداها یا رؤسای جمهور نیز در نطق های انتخاباتی و دیگر سخنان خود عمدتا روی مسأله پیشرفت و توسعه تکیه دارند و نهایتا عدالت و آزادی را هدف مطرح می کنند در حالی که این ارزش ها اختصاص به یک مسلمان ندارد و این ها برای یک بت پرست هم ارزشمند است.

آیت الله مصباح یزدی اضافه کرد: دلیل حقانیت دین برای عده ای این است که زندگی دنیا را بهتر اداره می کند البته این هست اما اصل و تمام مطلب این نیست و نظر قرآن فراتر از این دیدگاه است. عدالت واسطه ای برای رسیدن به هدف نهایی تکامل و قرب الهی است.

وی یادآور شد: این تأثر از فضای فرهنگ جهانی است که ملاک ارزش ها، راحتی زندگی دنیا باشد؛ قرآن کریم هدف بعثت انبیا را برقراری عدالت به عنوان یک هدف متوسط برای رسیدن به تعالی وقرب خداوند معرفی می کند بنابراین عدالت، اوج ارزش ها نیست.

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) ادامه داد: درست است که عدالت ارزش والایی است اما هدف غایی اسلام نیست، هدف، معرفت الله است. اگر مردم عادلانه زندگی کنند امکان رشد و تکامل حقیقی برای همه مردم فراهم می شود.

آیت الله مصباح یزدی با بیان این که غالبا اهداف متوسط از روی جهل یا غفلت هدف نهایی تلقی می شود، افزود: انبیا آمدند تا به بشر بفهمانند ارزش وجودی او بسیار بالاتر از بسنده کردن به زندگی زودگذر دنیا است با این وجود جای تأسف دارد که جامعه ما اینگونه دچار انحطاط فکری شود که بالاترین خدمت به مردم، رفع تحریم ها و توسعه نان و معیشت باشد و از ضروریات دینی و فطری خود غافل شود. در بینش اسلامی، زندگی دنیا دومین دوره جنینی انسان و برای خودسازی است.

این استاد حوزه خاطرنشان کرد: در بینش اسلامی، زندگی دنیا دومین دوره جنینی انسان و برای خودسازی است؛ در این دوره جنینی، بر خلاف دوره اول که در رحم مادر است، سرنوشت انسان به دست خود او رقم می خورد و در زندگی اصلی و ابدی او تأثیر دارد.

وی با بیان این که در این دنیا باید خود را برای حیات حقیقی و جاودان آماده کنیم، اظهار کرد: بنابراین برای یک مسلمان، ارزشی مهمتر است که در زندگی اخروی ما مؤثرتر باشد، از این رو قرآن کریم همواره از ایمان و کفر به عنوان تنها عامل تفاوت میان انسان ها یاد می کند.

مصباح یزدی ادامه داد: یکی از اینگونه ارزش ها مبارزه با ظلم است و امام حسین(ع) قهرمان مبارزه با ظلم بود اما کار اصلی ایشان ایجاد حرکتی برای سوق دادن بشریت به سمت کمال بی نهایت بود.

وی با بیان این که ادای حق خداوند، عدالت و عدم ایفای آن، ظلم است، گفت: ظلم تنها میان انسان ها نیست؛ بالاترین ارزش ها، شناخت حق خدا و تلاش برای شناساندن این حق به دیگران است.

۴۰ هزار هکتار گندم در جنوب کرمان کاشت مي شود

Posted: 11 Dec 2013 04:25 PM PST

مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان گفت: امسال در ۴۰ هزار هکتار از مزارع این منطقه گندم کاشته می شود.

علی عوض پورجلالی، مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان در خصوص زراعت ذرت و گندم در سال جاری به خبرنگار ما گفت: در سال جاری 19 هزار هکتار از اراضی منطقه جنوب کرمان زیر کشت ذرت دانه ای است که برداشت آن شروع شده و تا پایان دی ماه ادامه دارد.

وی از افزایش عملکرد 5 الی 10 درصدی این محصول نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: افزایش عملکرد به دلیل سیاست های اعمال شده و عملیات به زراعی است.

عوض پورجلالی اظهار داشت: پیش بینی می شود امسال، بیش از 150 هزار تن ذرت برداشت شود که نسبت به سال گذشته 10 درصد افزایش نشان می دهد.

مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی افزود: با وجود افزایش نهاده های کشاورزی و هزینه های تولید، قیمت ها مناسب است و کشاورزان ذرت کار متضرر نمی شوند.

وی همچنین از کاشت گندم در سطح 40 هزار هکتار مزارع 7 شهرستان جنوبی کرمان خبر داد و گفت: کاشت گندم تا اواسط دی ماه ادامه دارد.

عوض پور جلالی همچنین گفت: سازمان جهت افزایش عملکرد محصولات زراعی، برنامه هایی چون توزیع بذر استاندارد، کشت به موقع، مبارزه با علف های هرز و آفات و استفاده از کود های بیولوژیک را در دستور کار دارد.

وی همچنین از تأمین کود لازم برای کشاورزان خبر داد و گفت: در سال های گذشته به علت آزاد بودن کود و قاچاق آن، مشکلاتی وجود داشت، امّا هم اکنون کشاورزان کود مورد نیاز را دریافت می کنند و بازار سیاهی وجود ندارد.

چاپ مفتی روزنامه افراطیون توسط روزنامه دولت/ایران: وطن امروز باید 870 میلیون را برگرداند

Posted: 11 Dec 2013 04:24 PM PST

یک منبع آگاه در موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران با اعلام بدهی وطن امروز به این روزنامه اظهار کرد: 870 میلیون تومان اموال روزنامه ایران باید بازگردانده شود.
وی روز چهارشنبه در گفت وگو با ایرنا عنوان کرد: زمانی که موسسه ایران از وطن امروز شکایت کرد، حداقل هزینه ها درنظر گرفتند در حالی که اگر هزینه های واقعی را لحاظ می کردند بدهی وطن امروز به موسسه ایران خیلی بیشتر می شد.

این منبع آگاه درباره ماجرای بدهی 870 میلیون تومانی روزنامه وطن امروز به موسسه ایران گفت: وطن امروز از اواسط سال 87 تا اوایل سال 90 در موسسه ایران چاپ شد و تمامی امورات چاپ مربوط به این روزنامه اعم از کاغذ، لیتوگرافی و چاپ در این موسسه صورت می گرفت .

وی ادامه داد: اواخر دولت دهم، اختلافاتی بین مهرداد بذرپاش و اسنفدیار رحیم مشایی بوجود آمد و چاپ وطن امروز در موسسه ایران متوقف شد. پس از آن نه تنها چاپ روزنامه وطن امروز در موسسه ایران متوقف شد بلکه به خاطر بدهی های تسویه نشده روزنامه ایران شکایت کرد.

این منبع آگاه یادآور شد: این شکایت مربوط به دوره دولت دهم است و شکایت جدیدی نیز نشده است ، البته پیگیر آن شکایت هستیم چون اموال موسسه است، باید بازگردد و به طور قطع از راه های قانونی این مساله را پیگیری می کنیم.

وی در پاسخ به این سوال که آیا چاپ روزنامه وطن امروز در موسسه ایران براساس قرارداد صورت می گرفت یا خیر افزود: یک قرارداد یکساله وجود داشته و بعد از یکسال نیز بدون قرار داد ادامه دادند.

وی گفت که چاپ روزنامه وطن امروز در موسسه ایران مربوط به دوران مدیریت کاوه اشتهاردی بوده و در زمان علی اکبر جوانفکر از این روزنامه شکایت شده است .

** شاید بذرپاش فکر می کند حق خود را گرفته است
همچنین مدیر مسئول رورنامه شرق در واکنش به برخی اخبار مبنی بربدهی 870 میلیون تومانی روزنامه وطن امروز گفت: بذرپاش باید بدهی خود را بدهد مگر اینکه این تصور را داشته باشد که حق خود را گرفته است. یک روزنامه نباید با ابزار دیگران به خصوص امکانات دولتی کار خود را پیش ببرد.

مهدی رحمانیان به ایرنا گفت: اگر این خبر صحت داشته باشد یعنی اینکه حرف و عمل مهرداد بذرپاش با هم منافات دارد.

وی ادامه داد: امیدوارم خبر بدهی روزنامه وطن امروز درست نباشد اما اگر این گونه باشد، باید هرچه سریع تر بدهی خود را پرداخت کند زیرا روزنامه ایران متعلق به دولت بوده و در نتیجه سرمایه همه مردم ایران است.

رحمانیان ادامه داد: تا این حد استفاده از امکانات یک روزنامه دولتی توسط یک روزنامه خصوصی برایم عجیب است.

مدیرمسئول روزنامه شرق گفت: در حال حاضر باید افرادی که مجوز امکانات دولتی به یک فرد را داده اند دلیل این کار را بیان کنند و فردی که حق دولت را پرداخت نمی کند نیز پاسخگو باشد.

وی افزود: بدون شک اگر افراد دیگری از یک هزارم این امکانات هم استفاده می کردند دچار مشکلات فراوانی می شدند اما نمی دانم چرا این مسئله درباره بذرپاش اجرا نمی شود.

رحمانیان با اشاره به انتقادات مهرداد بذرپاش از عملکرد دولت یازدهم در مجلس شورای اسلامی گفت: انتقاد حق افراد است به خصوص یک نماینده مجلس که وظیفه نظارت بر عملکرد دولت را دارد اما بذرپاش که چنین رفتاری دارد چرا این گونه حرف می زند و حرف و عملش با هم منافات دارد؟ او که خود رطب خورده است نباید منع رطب کند.

ناراحتی حسینیان از حرف های یونسی: وزارت اطلاعات تسخیرکردنی نیست

Posted: 11 Dec 2013 04:23 PM PST

فارس نوشت: روح الله حسینیان نماینده مردم تهران رئیس گروه پایداری چی ها در مجلس درباره اظهارات یونسی مبنی بر اینکه «هنوز وزارت اطلاعات به تسخیر دولت جدید در نیامده است»، گفت: این عبارت که وزارت اطلاعات هنوز به تسخیر دولت جدید در نیامده است، ادبیات اِشغالگرایان است.



وی با بیان اینکه واژه های چون تسخیر جزء ادبیات سیاسی نیست، تصریح کرد: ممکن است یک فردی در انتخابات به پیروزی برسید و تغییراتی انجام دهد اما این به معنی تسخیر نیست و نمی تواند باشد.



حسینیان با تاکید بر اینکه «برخی نظریات ریشه کنانه دارند و می خواهند ریشه کنی کنند»، تاکید کرد: مجلس باید مراقب و هوشیار باشد و اجازه ندهد برخی که در فتنه نقش آفرین بودند سخنگو باشند.



وی با ابراز تاسف از اظهارات یونسی درباره وزرات اطلاعات، گفت: وزیر جدید اطلاعات را خود آقای رئیس جمهور انتخاب و به مجلس معرفی کرده است لذا استفاده از ادبیاتی چون هنوز به تسخیر در نیامده نشانگر قضایایی در پشت پرده است.



حسینیان با بیان اینکه «برخی می خواهند برای تحمیل امیالشان از ادبیات خشن استفاده و دیگران را تسلیم خودشان کنند تا آنها مرعوب شوند»، تاکید کرد: برخی می خواهند با توطئه افکنی علیه وزارت اطلاعات، نیروهای خودشان را وارد مجموعه کنند. وی گفت: آقای یونسی وزیر اطلاعات بوده و وزارت اطلاعات را درک کرده است و بهتر می داند که مبنانی وزارت اطلاعات بر محور اعتقاد راسخ به مقام معظم رهبری شکل گرفته است و قطعا با حرف های غیرمعقول نمی توان وزارت اطلاعات را تسخیر کرد.



نماینده مردم تهران در پایان با بیان اینکه تغییرات در هر وزارت خانه ای طبیعی است، گفت: اینکه به طور طبیعی برخی تغییرات انجام شود، بحث دیگری است اما ادبیاتی چون وزارت اطلاعات هنوز به تسخیر دولت درنیامده ادبیات اِشغالگرایانه است و نشان می دهد برخی اهداف خاصی را دنبال می کنند.

دایی در پرونده «قهرمانی» محکوم و محروم شد

Posted: 11 Dec 2013 04:23 PM PST

کمیته استیناف رای خود را درخصوص تجدید نظر خواهی علی دایی-سرمربی تیم فوتبال باشگاه پرسپولیس به دلیل عدم رعایت مفاد ماده 23 آیین نامه انضباطی اعلام کرد.



به گزارش سایت رسمی فدراسیون، کمیته استیناف پس از بررسی های لازم و رد درخواست علی دایی-سرمربی باشگاه پرسپولیس به دلیل انجام مصاحبه غیر مجاز در دیدار این تیم برابر تیم سپاهان اصفهان ، وی را به پرداخت 70 میلیون ریال جریمه نقدی و دو جلسه محرومیت از همراهی تیم مربوطه محروم کرد.



رای صادر شده از سوی کمیته استیناف به شرح زیر است:



در رابطه با تجدیدنظر خواهی و اعتراض آقای علی دایی سر مربی تیم فوتبال پرسپولیس با وکالت عسگری پیش بین نسبت به رای شماره 442 مورخ 16/7/92 صادره از سوی کمیته انضباطی که به موجب آن معترض به لحاظ ارتکاب تخلف مصاحبه توهین آمیز و تحریک کننده علیه مقام رسمی مسابقه متعاقب دیدار دو تیم فوتبال پرسپولیس و فولاد مبارکه سپاهان اصفهان در مسابقات لیگ برتر امسال به پرداخت مبلغ هفتاد میلیون (70/000/000) ریال جریمه نقدی محکوم گردید با دقت در محتویات پرونده و عنایت به اینکه لایحه باشگاه فرهنگی ورزشی سپاهان اصفهان که محکوم علیه مذکور در مصاحبه مورد نظر تلویحاً علیه آن باشگاه نیز مطالب توهین آمیز بکار برده و توجه به متن مصاحبه و تعابیر و الفاظ بکار رفته از جمله بیان اینکه داور مسابقه به سمت تیم مقابل غش کرده



داور مسابقه به سمت تیم مقابل غش کردهو من که شماره حساب تو(داور مسابقه) و رفقایت را نمی دانم

من که شماره حساب تو(داور مسابقه) و رفقایت را نمی دانمو من دیشب با کادر فنی جلسه گذاشتم و به آنها گفتم قهرمانی(داور مسابقه) به سمت آنها غش کرده است

من دیشب با کادر فنی جلسه گذاشتم و به آنها گفتم قهرمانی(داور مسابقه) به سمت آنها غش کرده استو در نظر گرفتن اینکه بیان چنین مطالبی خارج از عرف معمول و قواعد فنی و اخلاقی حاکم بر مصاحبه مربیان بعد از مسابقه تیم متبوع بوده و در جریان مسابقات حرفه ای متعارف نبوده و از این جهت امری مذموم و بدیع بوده و موجبات مخدوش شدن شئونات و کیان نهاد داوری که واجد احترام و منزلت خاصی است را موجب می شود ، وانگهی در فرض آنکه دلایل مثبته و قویه بر تخلف داور خاص در اختیار مربی باشد هیچ نصی از نصوص قانونی و هیچ قاعده ای از قواعد اخلاقی انجام چنین مصاحبه ای تند و توهین آمیز و افشاء و انتشار مراتب تخلف داور را تجویز نمی نماید بلکه به حکم شرع ، قانون و اخلاق مربی یا مقام صاحب اطلاع از تخلف داور می بایستی مراتب استحضار خود از تخلف را همراه دلایل و مدارک مثبته در اختیار مرجع رسمی و مسئول در رسیدگی به تخلفات انضباطی قرار دهد ، امری که محکوم علیه به رغم ادعای اطلاع قبلی از آن به قرنیه اذعان به اینکه مراتب غش نمودن داور به سمت تیم مقابل را شب قبل از مسابقه به کادر فنی گفته ، از انجام آن اجتناب نموده است از سویی ادعای وکیل مذکوربه اینکه شائبه صحت ادعای موکل بعدا تقویت شده است ، ارزش حقوقی نداشته و دفاع موجهی در بروز تخلف مزبور نداشته ، چه اینکه از یک سو موازین قانونی به شخص ولو متضرر از تصمیم داوری انجام چنین مصاحبه و ایراد اتهام به داور را به بهانه اینکه بعدا اتهام انتسابی ثابت خواهد شد صادر نموده است و از سویی دیگر تجویز چنین امری و پذیرش چنین بدعتی تالی فاسد و سوئی در برداشته و سبب ترویج بد اخلاقی و بسط فضای توهین و افترا به مقامات رسمی و مسئول مسابقه شده است و به روند سالم مسابقات و روح جوانمردی و اهداف ارزشی و غائی مسابقات لطمه جدی وارد می سازد.



لذا اعتراض به عمل آمده موجه و وارد نبوده و از آنجایی که تنبیه بکار رفته در رای مورد اعتراض علاوه بر عدم تناسب با رفتار غیرورزشی و تخلف ارتکابی اساسا منطبق با مقرره مزبور که مقتضی جمع تنبیهات (جریمه نقدی و محرومیت )است ، نمی باشد و کمیته محترم انضباطی صرفاً جریمه نقدی مقرر در حکم را معمول داشته و از اعمال محرومیت همراهی تیم متبوع اجتناب نموده است بنابراین کمیته استیناف به استناد بند 2 ماده 23 آیین نامه انضباطی و بند 1 ماده 17 آن ، ضمن رد اعتراض مشار الیه ، وی را علاوه بر پرداخت مبلغ هفتاد میلیون (70/000/000) ریال جریمه نقدی مقرر در رای کمیته محترم انضباطی ، به دو (2) جلسه محرومیت از همراهی تیم مربوطه و حضور در مسابقات رسمی نیز محکوم می نماید.

آفتاب‌گیری مطمئن بدون ضدآفتاب‌ها با مچ‌بند ماورای بنفش!

Posted: 03 Dec 2013 02:52 AM PST

مبتکران مچ‌بندی ابداع کرده‌اند که نیاز افراد به استفاده از کرم ضدآفتاب را برطرف می‌کند.

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بسیاری از افراد از خطرات ناشی از راه رفتن زیر نور خورشید آگاهند و گرچه برای دریافت ویتامین D به این نور وابسته‌اند، اما فقدان محافظت از پوست در چنین محیطی در مقابل اشعه‌های مافوق‌بنفش مضر می‌تواند به سرطان پوست منجر شود.

مچ‌بند UVA+B Sunfriend به کاربران امکان راه‌رفتن زیر نور خورشید، بدون استفاده از ضدآفتاب را فراهم می‌کند.

این سیستم نخستین مچ‌بند ارزیابی‌کننده نور مافوق‌بنفش نیست، اما تعدادی از مچ‌بندهایی از این دست میزان زمان کارآیی ضدآفتاب را بر اساس قرارگرفتن در مقابل نور مافوق‌بنفش (UV) اندازه گرفته و از کاربران می‌خواهند هنگام نزدیک‌شدن به آستانه جذب UV، ضدآفتاب را دوباره را اعمال کنند.

چون ضدآفتاب اشعه‌های UVB (که در مقدار متعادل سودمند هستند) و همچنین اشعه‌های UVA را مسدود می‌کند، هدف تیم سازنده UVA+B Sunfriend امکان استفاده از جنبه مناسب نور خورشید بدون استفاده از ضدآفتاب بود.

هدف از ارائه مچ‌بند ابداعی مقابله با افزایش کمبود ویتامین D است، در حالی که امکان ابتلا به سرطان پوست را کاهش می‌دهد.

این مچ‌بند ضدآب، شامل حسگرهای UV با نشانگرهای ال ای دی است که هنگام قرارگرفتن زیاد در معرض نور مافوق‌بنفش، روشن می‌شوند.

کاربران ابزار جدید را بر روی پوست قرار داده و سامانه میزان قرارگرفتن در معرض UV منعکس‌شده و مستقیم را اندازه‌گیری می‌کند.

شهید اسلام و کاین ادگت، مخترعان این سیستم، دو سال پیش، جوایز بهترین «کالای مصرف‌کننده» و «محبوب‌ترین انتخاب» را در رقابت «آینده را خلق کنید» از آ‌ن‌ خود کردند.

این دو سپس تیمی از مهندسان، دانشمندان و بازاریابان را گرد هم آوردند و آزمایش نمونه اولیه این مچ‌بند را با هدف توسعه آن به عنوان یک محصول تجاری آغاز کردند.

نه اپراتورها مقصرند، نه زیرساخت !

Posted: 03 Dec 2013 02:51 AM PST

معاون بهره‌برداری و مدیریت شبکه شرکت ارتباطات زیرساخت در ارتباط با مشکلاتی که کاربران در زمینه اینترنت تلفن همراه (GPRS) دارند خاطرنشان کرد: در حال حاضر سایت‌های مختلف تغییرات بسیاری نسبت به سال‌های قبل کرده‌اند و به دلیل خدمات مختلف وبی که در صفحه اول آن‌ها ارائه شده این صفحات سنگین و سرعت باز شدن آن‌ها پایین آمده است.


به گزارش ایتنا از ایسنا، حسن کریمی در پاسخ به این سوال که مشکلاتی که کاربران در حوزه اینترنت تلفن همراه با آن مواجه هستند، به شرکت ارتباطات زیرساخت بازمی‌گردد یا به پهنای باند اپراتورها؛ توضیح داد: اپراتورهای تلفن همراه برای ما با سایر شرکت‌های ارائه کننده خدمات اینترنت تفاوتی ندارند و در این میان ما به هر یک از این شرکت‌ها که درخواست پهنای باند داشته باشد پهنای باند لازم را واگذار خواهیم کرد.

وی با اشاره به درخواست‌های فعلی اپراتورهای اول و دوم برای ارائه خدمات نسل سوم ارتباطی (۳G) اظهار کرد: در صورت دسترسی این اپراتورها به فن‌آوری نسل سوم قطعا سرعت ارائه اینترنت کاربران به مراتب افزایش خواهد یافت.

کریمی در پاسخ به این سوال که کاربرانی که از سیم کارتهای فعلی این اپراتورها استفاده می‌کنند با چه کیفیتی مواجه خواهند بود توضیح داد: قطعا می‌توان روی این نسل‌ هم بحث افزایش سرعت را پیگیری کرد و تا جایی که اطلاع داریم اکنون اقداماتی در این زمینه در دست انجام است.

معاون شرکت ارتباطات زیرساخت ادامه داد: البته باید به این نکته هم توجه داشت که به عنوان مثال صفحه ای که کاربران سه سال پیش استفاده می کردند صفحه ساده‌ای بود که دسترسی به آن ساده‌تر بود اما امروزه صفحه‌های وب در صفحه اول خود انواع امکانات مدیا را مورد استفاده قرار می دهند که این موضوع باعث می‌شود حجم این صفحات سنگین شده و صفحه دیرتر بالا آمده و در نتیجه کاربران فکر کنند که سرعت اینترنت پایین است.

وی در ادامه از کاربرانی که بر این باورند که با وجود و افزایش پهنای باندی که در کشور ایجاد شده سرعت اینترنت آن‌ها تغییر چشمگیری نداشته، اظهار کرد: خواهش ما این است که این کاربران حتما سرعت خود را تست کنند چرا که این تست به آن‌ها نشان خواهد داد که سرعت اینترنت افزایش یافته است اما همان طور که گفتم به همان اندازه که سرعت اینترنت افزایش یافته نیازمندی‌های صفحات وب برای باز شدن هم افزایش یافته است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در حال حاضر تمام اپراتورها تلاش خود را به کار می‌گیرند تا خدمات اینترنتی بهتری به کاربران خود ارائه کنند.

تبدیل مدفوع حلزون به ماده رنگی و انعطاف پذیر

Posted: 03 Dec 2013 02:50 AM PST

یک طراح هلندی با تغذیه حلزون ها به وسیله کاغذهای رنگی موفق به تولید ماده منحصر به فرد و انعطاف‌پذیر جدیدی شده است.

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این روش، حلزون‌ها با کاغذ رنگی تغذیه می‌شوند؛ سیستم گوارش این نرم تن قادر به هضم رنگدانه‌های موجود در کاغذ نبوده و به همین دلیل رنگدانه به همراه مدفوع از بدن جانور خارج می‌شود. رنگ مدفوع بستگی به رنگ کاغذی دارد که حلزون با آن تغذیه شده است. سپس مدفوع رنگی جمع‌آوری شده و درون دستگاهی سابیده و مخلوط می‌شود که در نهایت ماده جدید به شکل ریسمان‌های رنگی انعطاف‌پذیر بدست می‌آید.

یک متر از این ریسمان‌های رنگی ظرف مدت یک ساعت تولید می‌شوند؛ برای تهیه یک متر از این ماده انعطاف‌پذیر 9 حلزون باید در مدت پنج روز، شش گرم مدفوع تولید کنند.

کاغذهای رنگی که حلزون با آن تغذیه می‌شود، دارای ساختار سلولی مشابه برگ گیاهان بوده و مشکلی برای جانور ایجاد نمی‌کند.

انتهای پیام

تولید قرص ضد باروری مردان با قابلیت ذخیره سازی اسپرم

Posted: 03 Dec 2013 02:48 AM PST

محققان استرالیایی موفق به توسعه روش جدیدی برای متوقف کردن اسپرم بدون ایجاد اختلال در عملکرد جنسی شده‌اند که گام مهمی برای تولید نسل جدید قرص ضد بارداری مخصوص مردان بدون عوارض جانبی محسوب می‌شود.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرص‌های ضد بارداری مخصوص مردان تا حدود زیادی بر تولید اسپرم‌های غیر کارکردی تمرکز دارند، اما برخی از این داروها عوارض جانبی بلندمدتی برجای می‌گذارند.

دکتر «سباستیانو ونتورا» از محققان دانشگاه موناش تأکید می‌کند: مشکل اصلی این دسته از داروها، اثر منفی بر کیفیت رابطه جنسی و حتی تغییرات دائم در تولید اسپرم است.

به طور طبیعی، اسپرم پیش از انزال از محل ذخیره‌سازی مجرای دفران به حرکت در می‌آید. محققان دانشگاه موناش در تحقیقات خود روش کاملا متفاوتی را در پیش گرفتند و با دستکاری ژنتیکی موش‌ها، امکان خروج اسپرم از مجرای دفران را از بین بردند.

با این روش در زمان انزال، اسپرم در محل ذخیره سازی باقی می‌ماند و باروری صورت نمی‌گیرد.

دکتر «ونتورا» تأکید می‌کند: این یک روش برگشت‌پذیر بوده و اسپرم‌های سالم ذخیره‌سازی می‌شوند، اما باید نشان دهیم که این روش با کمک دارو نیز قابل انجام است.

تیم تحقیقاتی در مطالعات قبلی با ایجاد تغییر در DNA برای توقف تولید دو پروتئین مورد نیاز برای حرکت اسپرم، موش‌ها را نابارور کردند.

این پروتئین‌های هدف علاوه بر ایفای نقش در حرکت اسپرم در کنترل عروق خونی نیز نقش دارند که می‌تواند با عوارض جانبی از جمله افزایش فشار خون و ضربان قلب همراه باشد؛ اگرچه در آزمایش‌های صورت گرفته بر روی موش‌ها افزایش بسیار جزئی فشار خون گزارش شده است.

اکنون باید یک جفت دارو تولید شود که همین اثر را ایجاد کند. محققان معتقدند که یکی از این جفت داروها در حال حاضر وجود دارد که برای بیماران مبتلا به پروستات خوش خیم مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما توسعه داروی دوم دست کم یک دهه به طول می‌انجامد.

نتایج این مطالعه در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

با این خوراکی ها از معده درد خلاص شوید

Posted: 03 Dec 2013 02:47 AM PST


اگر با هضم غذا و معده‌تان مشکل دارید بدون شک راه‌های زیادی را رفته‌اید تا درمانی پیدا کنید.
به گزارش سرویس علمی جام، در تئوری ، این طور به نظر می رسد که شما قادر به هضم تمام مواد غذایی هستید که می خورید اما تغییرات در آماده سازی مواد غذایی و مراحلی که این مواد غذایی در بدن طی می کنند این گونه نمی گوید و در یک کلام این بدین معناست که معده ی ما همیشه و حتما نسبت به چیزهای خوب و بدی که می خوریم از خود واکنش نشان می دهد.

اگر با هضم غذا و معده‌تان مشکل دارید بدون شک راه‌های زیادی را رفته‌اید تا درمانی پیدا کنید. باید بدانید که بر خلاف برخی از مواد غذایی که معده را به زحمت می‌اندازند مواد غذایی دیگری هم هستند که به کمک این ارگان حیاتی می‌آیند.


پس بهتر است از خوردن یکسری مواد غذایی مضر اجتناب کنیم. خوشبختانه، طبیعت همیشه برای ماغذاهایی را تولید کرده است که می توانند هضم و گوارش را در بدن ما تسکین دهند و ما هم در اینجا یک راهنما از مواد غذایی خوب را برایتان آورده ایم:


آب سبزیجات

آب سبزیجات حاوی مواد معدنی متعددی مانند پتاسیم، منیزیم و کلسیم و آب می‌باشد و برای همین هم می‌تواند بدن را از زیر فشار اثرات منفی غذاهای چرب و اسیدی مانند گوشت‌های چرب، سوسیس و کالباس‌ها و غیره در آورد. آب موجود در این نوشیدنی‌ها نیز برای هضم راحت‌تر غذا لازم و ضروری است. بهترین نوشیدنی‌ها برای هضم بهتر چربی‌ها آب هویج، آب کلم، آب خیار یا آب ترب است. غذاهای خیلی چرب و سنگین باعث تحریک و آسیب‌پذیری مخاط دستگاه گوارش می‌شوند. آب هویج یا آب کلم مرهمی بر این مخاط هستند. همچنین می‌توانید روی آب خیار حساب کنید به خاطر اینکه یک نوشیدنی ادرارآور فوق‌العاده است. باید بدانید که آب نیز برای کبد و عملکرد صفرا بسیار مفید است.

میزان مصرف

یک تا دو لیوان از این آب سبزیجات قبل یا بعد از غذا. توصیه می‌کنیم بلافاصله بعد از گرفتن آب این سبزیجات آن‌ها را مصرف کنید تا خواص آن از بین نرود. توجه داشته باشید اسید بیش از اندازه در بدن باعث دل درد و بوی بد دهان می‌شود.



موز
موز کمک به بازگرداندن عملکرد روده به حالت طبیعی می کند ، به خصوص اگر شما اسهال داشته باشید. هم چنین الکترولیت و پتاسیمی را که ممکن است بدنتان به علت مدفوع زیاد از دست داده باشد به بدن بازمی گرداند. این میوه همچنین دارای مقدار زیادی فیبر برای کمک به هضم غذاست .




ماست
شما باید باکتری های سالم موجود در دستگاه گوارش خود را که به شما در هضم غذا کمک می کنند را افزایش دهید و ماست حاوی برخی از انواع این باکتری های سالم است.
ماست دارای باکتری هایی است ، که باعث بازگرداندن مجدد واکنش های طبیعی دستگاه گوارش می شود.



غلات سبوس دار
غلات کامل مانند نان کامل گندم ، جو و برنج قهوه ای ، منبع خوبی از فیبر هستند ، که کمک زیادی در هضم و گوارش می کنند.
اندرسون می گوید: اگر یک چیز است که آمریکا فاقد آن است آن هم فیبر است .ما 20 تا 30 گرم در روز نیاز به فیبر داریم که در آمریکا تنها 12 گرم از آن تامین می شود .
فیبر همچنین می تواند به شما کمک کند تا کلسترول بدنتان را پائین بیاورید ، و از نفخ ، گاز و سایر مشکلات مربوط به معده هم جلوگیری می کند. غلات گندم تنها برای کسانی که مبتلا به بیماری سلیاک هستند مضر می باشد.


زنجبیل
هزاران سال است که این ادویه به عنوان یک راه حل بسیار مناسب برای از بین بردن حالت تهوع، استفراغ ، نفخ های صبحگاهی ، ، از دست دادن اشتها ، و قولنج می باشد.
اما بهتر است که آن را در حد اعتدال مصرف کنید چرا که مصرف زیاد زنجبیل می تواند نتیجه مع... داشته باشد و خوردن بیشتر از 2 تا 4 گرم در روز از آن باعث سوزش سر دل می شود.



زعفران

زعفران به هضم طبیعی غذا کمک می کند و موجب تقویت معده می شود، این گیاه به دلیل دارابودن آنتی اکسیدان در خود، خواص ضد سرطانی نیز دارند.

خرس روی تخت درمان و جراحی در شهر کرد

Posted: 03 Dec 2013 02:46 AM PST

شهرکرد- ایرنا- پزشکان و متخصصان کلینیک دامپزشکی دانشگاه شهرکرد یک قلاده خرس قهوه ای را که از ناحیه دهان و دندان دچار بیماری بود، جراحی و درمان کردند.
[خرس روی تخت درمان و جراحی در شهر کرد]

مدیر روابط عمومی دانشگاه شهرکرد عصر دوشنبه به ایرنا گفت: این خرس قهوه ای متعلق به سیرک سیار بود که از ناحیه دهان و دندان دچار بیماری و عفونت شده بود و در بخش جراحی کلینیک دامپزشکی دانشگاه شهرکرد مورد جراحی و درمان قرار گرفت.

ˈمحمدرضا زارعیان سامانیˈ ادامه داد: این خرس ماده که از ناحیه دندان های آسیا دچار عفونت و درد شده بود با کمک دکتر امین صادق بیغم و محمدرضا اصلانی جراحی شد.

وی اضافه کرد:این خرس قهوه ای پس از سه ساعت جراحی از عفونت و دندان درد رها شد و حال عمومی این حیوان نیز بر اساس گفته پزشکان معالج رضایتبخش اعلام شده است، اما باید دارو درمانی بر روی این حیوان در زمان مشخص انجام شود تا بتواند به سیرک بازگردد.

دستیابی به فناوری انجماد جنین، شبیه سازی دام، تولید استخوان طبیعی با استفاده از سلول های بنیادین حیوانی، تولید کیت تشخیص پروتئین های آلوده و ساخت دستگاه کالری متری غذای دامی از جمله افتخارات علمی متخصصان دامپزشکی دانشگاه شهرکرد است.

اسرار فاش شده تلفن های همراه را بخوانید

Posted: 03 Dec 2013 02:44 AM PST


اچ تی سی در حال کار بر روی تلفن همراه پنج اینچی خود است و سامسونگ برای گلکسی گرند 2 بازاریابی می کند و Jolla درپی ساخت اولین محصول خود می باشد.

به گزارش سرویس علمی جام به نقل از باشگاه خبرنگاران،تقریبا اخبار رسیده از اچ تی سی تایید می کنند که این شرکت در حال کار بر روی یک تلفن همراه پنج اینچی می باشد.تلفن همراهی که نام بهتر برای آن فبلت است.



فبلت جدید اچ تی سی با نام M8 تولید خواهد شد. از ویژگی های این محصول می توان به رم دو گیگابایتی و استفاده از پردازشگر چهار هسته ای قدرتمند اسنپدراگون 800 در آن اشاره کرد. همچنین دوربین این محصول نیز چهار مگاپیکسلی می باشد.



اما در از سوی دیگر سامسونگ در پی بازاریابی برای فبلت جدید خود موسوم به گلکسی گرند 2 می باشد. این فبلت به تازگی تولید شده و دارای 5.25 اینچی به همراه پردازشگر 4 هسته ای 1.2 گیگاهرتزی می باشد.



به تازگی شرکت دیگری با نام Jolla که پرسنل سابق نوکیا آن را ساخته اند نیز تصمیم گرفته تا اولین محصول خود را وارد دنیای تکنولوژی کند. این محصول با سیستم عامل جدید و ناشناخته ای تولید می شود که بر پایه پلتفرم MeeGo نوکیا ساخته شده است.

اگر دندان هایی سفید و بلوری می خواهید بخوانید

Posted: 03 Dec 2013 02:43 AM PST

به گزارش سرویس علمی جام، چند روش طبيعي و غيرشيميايي براي سفيد كردن دندانها ارائه شده كه درعين حال نيز ندارند.



اين روشها عبارتند از:

- خوردن سیب و هویج باعث سفیدی دندان هایتان می شود زیرا این دو میوه دارای موادی هستند که باعث می شود رسوبی که بر روی دندان های شما قرار دارد از بین برود، و جرم روی دندان هایتان را نیز پاک می کند.

-‌ خوردن كرفس اين دو خوردني حاوي سلولزهاي رشته‌اي هستند كه مانند يك مسواك طبيعي مي‌توانند به آرامي و بدون ضرر، دندانها را تميز و سفيد كنند. اين خوردني‌ها اثر رنگدانه‌هاي ناشي از مواد غذايي را از روي دندانها پاك مي‌كنند.

-‌ توت فرنگي بخوريد؛ اين ميوه خوشمزه و پرطرفدار تابستاني به دليل اينكه حاوي ماده‌اي موسوم به اسيد ماليك است درسفيد كردن دندانها نقش موثري دارد. براي بهره‌مند شدن بيشتر از اين خاصيت توت فرنگي هفته يكبار دستورالعمل زير را انجام دهيد:

-‌ ابتدا يك عدد توت فرنگي را با يك قاشق غذاخوري جوش شيرين تركيب كنيد تا يك خمير قرمز رنگ حاصل شود. اين خمير را روي مسواك قرار داده و آن را مدت 5 دقيقه روي دندانهايتان بگذاريد.

- براي جلوگيري از پوسيدگي دندانها پس از 5 دقيقه با يك مسواك استاندارد، دندانهايتان را بشوييد تا هرگونه قندطبيعي از روي دندانهايتان پاك شود.

- استفاده از پوست پرتقال و برگهاي درخت برگ بو؛ اين دو سفيد كننده طبيعي دندانها كه غير معمول‌تر از بقيه موارد هستند مي‌توانند رسوبات روي دندانها را تاحد زيادي برطرف كرده و دندانها را درخشان‌تر كنند شما مي‌توانيد به نوبت هر يك از آنها را به طور خشك يا به صورت پودر تركيبي با يكديگر روي دندانها بگذاريد.

- و بالاخره مي‌توانيد از جوش شيرين استفاده كنيد براي اين منظور مي‌توانيد 6 قاشق غذاخوري جوش شيرين را با 3/1 قاشق غذاخوري نمك، 4 قاشق چايخوري گليسيرين و 15 قطره روغن نعنا يا ديگر روغن‌هاي گياهي تازه كننده بازدم تركيب كنيد اين تركيب را به مقادير كم هر وقت كه مي‌خواهيد دندانهايتان سفيدتر شوند روي آنها بگذاريد و بعد از مدتي دهانتان را بشوئيد.

- آدامس بجوید البته بدون قندش را: جویدن آدامس بدون قند بین وعده‌های غذایی،کمک می‌کند تا بزاق بیشتری در دهان شما ترشح شده و به صورت طبیعی دندان‌های شما شسته شده و رنگدانه‌ها تا حدی از روی دندان‌های شما پاک شوند.

استقبال سوئدی‌ها از دوش‌های فضایی مخترع ایرانی

Posted: 03 Dec 2013 02:43 AM PST

ایده جالب مخترع جوانی ایرانی در ساخت دوش‌های کم مصرف با الهام از الگوی مصرف آب توسط فضانوردان، مورد توجه شهرداری‌ها و رسانه‌های سوئد قرار گرفته است.

به گزارش خبرنگار علمی ایسنا، شهرداری بندر مالمو، یکی از سه شهر بزرگ سوئد، نخستین مشتری دوش‌های کم مصرف طراحی شده توسط طراح صنعتی 24 ساله ایرانی است که می‌تواند میزان آب مورد استفاده در هر دوش را از 75 لیتر به پنج لیتر کاهش دهد. شهرداری مالمو امیدوار است با بهره گیری از این طرح پیشرفته در حمام‌های تاسیسات عمومی شهر، ضمن صرفه جویی 90 درصدی در مصرف آب تا 80 درصد هم در هزینه‌های مربوط به انرژی صرفه جویی کند.

طبق برآوردهای صورت گرفته، استفاده از این دوش‌ها که براساس بازیافت آب در یک سیستم مدار بسته طراحی شده، سالی هزار یورو (1351 دلار) به نفع مصرف کننده خواهد بود و علاوه بر این با استفاده از این طرح می‌توان به بهبود زندگی ...نان مناطق کم آب جهان کمک کرد.

دوش فضایی

جرقه ساخت دوش‌های کم مصرف با این سوال در ذهن مهرداد محجوبی زده شد که در شرایطی که فضانوردان می‌توانند ماه‌ها بدون دسترسی به آب تازه با بازیافت آب در فضاپیمای خود نیاز خود به آب آشامیدنی و شست‌وشو را تامین کنند، چرا از این ایده در زمین استفاده نکنیم؟ در واقع ایده پشت این طرح، یک سیستم پیشرفته تصفیه است که آب مصرفی حین شست‌و‌شو را بازیافت می‌کند.

محجوبی معتقد است ما باید از همین حالا چنین سیستمی را برای مصرف بهینه آب به کار بگیریم، قبل از این که ناچار به کاربرد چنین شیوه هایی بشویم.

اما سیستم ابداعی محجوبی چگونه کار می‌کند؟ این سیستم، مشابه دوش‌های فضایی، یک سیستم مدار بسته است. آب گرمی که در دوش گرفتن مورد استفاده قرار گرفته پس از تخلیه در سوراخ فاضلاب، بلافاصله با استفاده از تکنیک‌های نانوفناوری به آب آشامیدنی کاملا پاک و استاندارد تصفیه می‌شود و در حالی که کماکان گرم است به دوش منتقل شده و پس از کمی گرم کردن مجدد دوباره استفاده می‌شود.

این طراح صنعتی می‌گوید: با استفاده از این دوش که چرخه آب دائما در آن جریان دارد می‌توانید با استفاده از تنها پنج لیتر آب، 10 دقیقه دوش بگیرید... این در حالی است که در هر دوش گرفتن معمولی حدود 150 لیتر یعنی 30 برابر بیشتر آب مصرف می‌شود.

این میزان آب، البته براساس استانداردهای اروپاست و گرنه در ایران، میزان آب مصرفی در 10 دقیقه دوش گرفتن بین 200 تا 400 لیتر است.

آن طور که تلویزیون اس وی تی سوئد گزارش کرده، کشورهای دیگر از جمله استرالیا هم تلاش‌های مشابهی را جهت دستیابی به این فناوری صورت داده اند اما محجوبی پیش از همه به موفقیت رسیده است.

به گزارش ایسنا، محجوبی، طرح اولیه دوش‌های فضایی را زمانی که در حال تحصیل در رشته طراحی صنعتی در دانشگاه لوند سوئد بود مطرح کرد و در قالب بخشی از یک پروژه مشترک با مرکز فضایی جانسون ناسا دنبال شد که با هدف پیشبرد طرح‌های مفهومی کمک کننده به ماموریت‌های سرنشین‌دار ناسا در حال اجراست.

مهرداد محجوبی، مخترع دوش فضایی

به گزارش آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا (EPA) سالانه تنها در ایالات متحده بالغ بر 1.2 تریلیون گالن آب برای دوش گرفتن مردم استفاده می شود و این در حالی است که در کشورهای دیگر، جمعیتی بیش از سه برابر جمعیت آمریکا از دسترسی به آب سالم محرومند.

بنابر اعلام رییس تاسیسات عمومی شهرداری مالمو، شش عدد از این دوش‌ها در یک خانه ویژه توانخواهان که ...نان آن نیاز به دوش گرفتن مرتب و بیشتری دارند نصب شده و در مرحله بعد قرار است تعداد بیشتری از این دوش‌ها خریداری شود.

به گفته وی با توجه به صرفه جویی عظیم این دوش‌ها در هزینه های آب و انرژی، هزینه خرید این دوش‌ها در مدت سه سال برمی‌گردد.

عکس سخنان بزرگان

Posted: 03 Dec 2013 02:27 AM PST










































































































































































































































































































































































عکس خنان بزرگان ، عکس جملات بزرگان ، عکس سخن بزرگان ، عکس سخنان زیبا ، عکس جملات زیبا ، عکس سخنان حکیمانه ، عکس جملات حکیمانه ، ارد بزرگ  ، حکيم ارد بزرگ  ، ارد بزرگ کيست  ، ارد  ، کتاب سرخ  ، زندگينامه حکيم ارد بزرگ  ، زندگي نامه ارد بزرگ ، پندهاي حكيمانه  ، بيوگرافي ارد بزرگ ، ارد بزرگ کيست؟  ، زندگينامه ارد بزرگ  ، ارديسم  ، تصاوير جمله دار  ، اردبزرگ ، ارد بزرگ بيوگرافي  ، ارد بزرگ كيست  ، پند هاي مهرباني  ، پندهاي حکيمانه  ، حكيم ارد بزرگ  ، حکمت ارديسم  ، حکيم ارد بزرگ زندگي  ، ارد قاره کهن  ، جملات پندي  ، جملات بزرگان براي افراد مغرور  ، ازندگي نامهي حکيم يا دانشمند در ويکي پديا  ، سخن بزگان + جايگاه انسانهاي بزرگ  ، سخنان حکيمانه شاهان ايراني همراه عکس رمينه ، جکيم ارد بزرگ  ، حکيم ارد بزرگ که بود  ، تصاويرجمله دار حکيمانه  ، سخناني از بزرگان درمورد زيبايي ظاهري  ، ريتم و ضرب اهنگ در پوستر و روز نامه و عکس ، پوستر سخنان زيبا  ، حکىم ارد  ، زندگي نامه ارد بزرک  ، حکيم اردوي بزرگ  ، کتاب ارد بزرگ  ، زندگينامه ارد  ، جملات رموزپيشرفت از مردان بزرگ  ، جملات تصويري از خوانندگان  ، سخنان حکيمانه درباره بزرگ بودن  ، حكيم ارد بزرگ كيست  ، عکس جاودانه  ، زندگي نامه اردبزرگ ، ُرد بزرگ کيست؟ ، زندگينامه پندآموز اشخاص علمي بزرگ ازکودکي ، انلود سخنراني ارد بزرگ ، درباره اردبزرگ ، معرفي کتابي شامل زندگينامه شخصيتهاي بزرگ ايراني  ، حكيم ارد بزرگ كيست؟  ، اراد بزرگ ، سايت ارد ، ارد بزرگ ويکي

کدام سریال ماه رمضان را بیش تر دوست داشتید؟

Posted: 29 Aug 2013 10:22 AM PDT

کدام سریال های ماه رمضان را بیشتر دوست داشتید؟
آمپاس یا خروس یا بگو خب؟.....
لازم به ذکر نیست که این تکیه کلامها مربوط به کدام سریال تلویزیونی هستند!

داستان کوتاه شایعه

Posted: 21 Aug 2013 11:25 PM PDT

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد

بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند

همسایه اش از این شایعه به شدت صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد

بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده

و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت

تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند

مرد حکیم به او گفت :

به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را

در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن

آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد

فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور

آن زن رفت ولی 5 تا پر بیشتر پیدا نکرد

مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود

ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند

آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد

ولی جبران کامل آن غیر ممکن است

پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری

زهرعسل

Posted: 21 Aug 2013 11:24 PM PDT

روزی روزگاری در زمان های قدیم مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت

یک روز می خواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود

به شاگردش گفت : این کوزه پر از زهر است

مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی

شاگرد که می دانست استادش دروغ می گوید حرفی نزد واستادش رفت

شاگرد هم پیراهن یک مشتری را بر داشت و به دکان نانوایی رفت

و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت

و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید

خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید : چرا خوابیده ای؟

شاگرد ناله کنان پاسخ داد : تو که رفتی من سرگرم کار بودم

دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت

وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم

و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم

یک شب با زنی دیگر

Posted: 21 Aug 2013 11:24 PM PDT

ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید:

او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.

زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.

آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.

من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…

وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.

کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.

و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.

هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.

زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.

این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.

به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.

امروز بهتر از دیروز و فرداهای ناشناخته است.

داسـتان ملخـک و رمـال درجـه یـک دنیـا !

Posted: 21 Aug 2013 11:18 PM PDT

کسی که چند بار کارهای خطرناک کرده باشد و به تصادف از کیفر نجات یافته باشد و به همین سبب شیرک شده با گستاخی بخواهد باز هم به چنان کارها دست بزند به او گویند: یک بار جستی ای ملخک، دو بار جستی ای ملخک، بار سوم چوب است و فلک …

راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار، چنین نقل کرده‌اند که در روزگاران پیشین، در عهد پادشاهی یکی از پادشاهان، روزی یک زن به حمام رفت، اتفاقاً زن رمال‌باشی پادشاه هم در حمام بود و آن زن آمد و رختش را پهلوی رخت او بیرون آورد و وارد حمام شد.

زن رمال شاه از حمام بیرون آمد و گفت: "این رخت کیست؟" گفتند: "این رخت فلان زن است". گفت: "بریزید توی آب" رخت آن زن بیچاره را به دستور زن رمال به آب ریختند. چون آن زن از حمام بیرون آمد و دید دلش سوخت و کینه آن زن را به دل گرفت و هر طور بود به خانه برگشت.

شب شد. شوهرش به خانه آمد زن به او گفت: "از فردا سر کار نرو!" شوهرش گفت: "چرا؟" گفت: "میگم نرو" گفت: "پس چکار کنم؟" زن گفت: "فردا یک کتاب رمالی می‌گیری و فال‌بین و رمل‌تران میشی". شوهر گفت: "چرا؟" گفت: "میخوام شوورم رمل‌تران باشه" خب پافشاری زن بود و دلیل و برهان نمی‌خواست گفت: "باشه فردا صبح میرم و رمالی بلد میشم" اما کجا به سر کار می‌رفت؟ ریشخند زنش می‌کرد و او هیچ از رمل‌ترانی نمی‌دانست و نمی‌آموخت.

اتفاقاً در آن روزها یک شب خزانه و اموال شاه را دزدیدند. شاه به رمالش رجوع کرد و گفت: "خب باید رمل بترانی و بگی که اونا کجا هستند و کی‌ها هستند؟" رمال گفت: "کی‌ها؟" شاه گفت: "آن دزدها". هرچه رمل انداخت و به این گوشه و آن گوشه دنیا چیزی دستگیرش نشد، عاقبت گفت: "قبله عالم به سلامت باد چیزی به نظرم نمیاد!" شاه بسیار خلقش تنگ شد. رمال گفت: "سرور من خداوند وجود شما رو حفظ کنه غمین مباشید، شما می‌تونین از رمال‌های شهر کمک بگیرین".

شاه همین کار را کرد و رمال‌های شهر را به حضور پذیرفت، آن زن هم شوهرش را وادار کرد برود. شوهر گفت: "ای زن من چیزی بلد نیستم". گفت: "اینی که بلدی بگو". شوهر آن زن هم رفت پیش شاه، هیچکدام از رمال‌ها نتوانستند کاری از پیش بردارند. اما چون نوبت شوهر آن زن رسید گفت: "فدایت شوم چهل روز مهلت میخوام" شاه گفت: "باشد".

آن مرد به خانه برگشت و گفت: "ای زن تو این خاک را بر سر من کردی در این چهل روزی که مهلت گرفته‌ام اگر دزدها را پیدا نکنم مجازات خواهم شد". زن گفت: "غصه نخور خدا بزرگه" چون که خودش او را وادار کرده بود دلداریش می‌داد. شوهر به زن گفت: "خب حالا چطور حساب این چهل روز را نگه داریم؟" زن گفت: "چهل تا خرما می‌خریم و در خمره‌ای می‌‌گذاریم، هر شب یکی از آنها را می‌خوریم وقتی که نزدیک باشد چهل روز تمام شود برمی‌داریم و فرار می‌کنیم". از قضا دزدها هم چهل تن بودند. که را بخت و که را اقبال؟… حالا خودمانیم خوبست بخت هم که می‌آید این‌جوری بیاید.

باری چهل تا دانه خرما خ...د و در یک خمره گذاردند. شب اول شوهر گفت: "ای زن یکی از خرماها را بردار و بیا که تو این آب را دستم کردی". از آن طرف دزدها می‌توانستند که کار به چه کسی واگذار شده رئیس‌شان به پشت بام اتاق او آمد و از سوراخ سقف اتاق ناظر کارهای او بود و به حرف‌هاشان گوش می‌داد.

چون زن یکی از خرماها را آورد اتفاقاً از خرمای دیگر بزرگتر بود شوهر به زنش گفت: "زن! جاش را نگاه دار که یکی از جمله چهل تا آمده، یکی از گنده‌هاش هم هست!" مقصود شوهر خرما بود. اما دل رئیس دزدها در آن بالا به لرزه افتاد، گفت: "ای وای بر حال ما چکار کنیم؟"

آن شب گذشت، شب دیگر شوهر به خانه آمد، از آن طرف هم رئیس دزدها یکی از دزدها را همراه آورد تا او هم این عجایب را بشنود. زن رمال خرمای دیگری آورد. رمال گفت: "ای زن بدان حالا از جمله چهل تا دوتاش آمده است!" دزدها مخ ‌شان داغ شد.

شب سوم رئیس همه دزدها را خبر کرد که این منظره را ببیند. سه‌ تای آنها دم سوراخ گوش دادند. توی اتاق رمال به زنش گفت: "بردار و بیا که حالا دیگر خیلی شدند، یعنی سه تا شدند و ما نزدیک شدیم!" دزدها از تعجب دهانشان باز ماند.

پس از شور و مشورت از پشت‌بام پایین آمدند و با احترام وارد اتاق شدند و گفتند: "ای آقا! خواهش داریم…" رمال گفت: "چه خبر است؟" گفتند: "دست ما به دامن تو، ای رمال راست می‌گویی، ما اموال شاه را دزدیده‌ایم، بیا همه را به تو تحویل می‌دهیم، شتر دیدی ندیدی، ما را لو نده، در فلان قبرستان و در فلان سردابه زیرزمین است برو بردار و تحویل شاه بده، پیش شاه از ما صحبت نکن، بگو خودت رمل انداختی و پیدا کردی!" رمال از شادی روی پا بند نبود، شبانه به نزد شاه رفت و گفت: "شاها اموال را پیدا کردم" شاه هم خوشحال شد و همان شب اموال را از محل مذکور بیرون آوردند و به قصر بردند.

رمال هم شد یکی از نزدیکان و خاصان شاه، روزی زن رمال تازه شاه به حمام رفت از قضا زن رمال قدیمی هم به حمام آمد تا وارد حمام شد، آن زن از حمام بیرون آمد و گفت: "این رخت کیست؟" گفتند: "از زن رمال قدیمی شاه" گفت: "بریزید در آب" لباس آن زن را در آب ریختند.

پس زن رمال تازه به خانه آمد و به شوهر گفت: "دیگر برای من بس است، من به مراد مطلوب خودم رسیدم. فردا دیگر به نزد شاه نرو و دنبال کار قدیمیت برو" شوهر گفت: "زن! نمی‌شود" زن گفت: "من راه یادت می‌دهم فردا صبح وقتی شاه بر تخت نشست و ترا به حضور پذیرفت تو نزد او برو و جیقه او را از سرش بردار و به زمین بزن. او به غلامان خواهد گفت بگیرید این دیوانه را و بیرونش کنید و تو از آنجا راحت خواهی شد".

فردای آن روز همین کار را کرد تا جیقه شاه را از سرش برداشت و به زمین زد عقرب سیاهی از توی جیقه درآمد. شاه از دیدن این وضع خیلی شاد شد و رمال‌باشی را احترام زیادی کرد. رمال شب آمد به خانه و ماجرا را برای زنش گفت. زن گفت: وقتی حوله بر خود پیچید و خواست بخوابد تو برو یک پای او را تنگ بگیر و از تخت‌گاه حمام به پائینش بکش او روی زمین خواهد افتاد و به غلامان خواهد گفت بگیرید این دیوانه را و برانید آن وقت تو راحت می‌شوی".

رمال‌باشی هم همین کار را کرد و درست همان موقع که پای شاه را زیر در کشید سقف همان جا فرو ریخت و همه تعجب کردند که چنین پیش‌بینی کرده بود شاه او را خلعت فراوانی داد، رمال هر روز از روز پیش به شاه نزدیکتر می‌شد. زن از چاره‌ جویی تنگ آمد. دیگر چیزی نمی‌گفت چون طالع از پی طالع می‌آمد اما رمال غصه می‌خورد که وقتی کار به او رجوع کنند او از عهده‌اش برنیاید.

آخر یک روز شاه او را با عده‌ای از خاصان به شکار دعوت کرد به شکار رفتند. وقتی آهویی را دنبال می‌کردند ناگهان ملخی بزرگ بر زین اسب شاه نشست شاه بی‌آنکه کسی از همراهانش متوجه شوند او را گرفت و مشتش را به هوا برد و گفت: "های کی می‌تواند بگوید در مشت من چیست؟" هیچکس چیزی نگفت به رمال خود گفت: "دوست من ای کسی که خدا ترا برای من فرستاد تا مرا از پیش‌آمدها مطلع کنی در دستم چیست؟" رمال زرد شد، سرخ شد کاری از دستش ساخته نبود این ضرب‌المثل را به زبان آورد که یک بار جستی ای ملخک، دو بار جستی ای ملخک، بار سوم چوب است و فلک …

مقصود رمال حادثه دزدها و حادثه جیقه و حمام بود که یعنی من از همه آنها جستم حالا چه کنم؟ چوب است و فلک، شاه ملخ را به هوا پرتاب کرد و گفت: "بارک‌الله! مرحبا! تو رمال درجه یک دنیا هستی!"

تفاوت

Posted: 21 Aug 2013 11:17 PM PDT



شیوانا در گوشه ای از بازار مشغول خرید بود. پسر جوانی با لباس رنگی و سر و صورتی که آرایشی عجیب داشت، در کنار او ایستاد و در حالی که سعی می کرد توجه دیگران را به خود جلب کند با صدای بلند به شیوانا گفت:
استاد ! من می خواهم مثل بقیه نباشم . یعنی وقتی مثل بقیه باشم به چشم نمی آیم و کسی به من توجه نمی کند. برای همین خودم را متفاوت کرده ام. لباسم را به صورت عجیب و غریب رنگی کرده ام و سر و صورتم را به این صورت آرایش داده ام. به هر حال به عنوان یک انسان حق دارم هر طور دلم می خواهد خودم را آرایش کنم آیا شما موافق نیستید؟

شیوانا نگاهی به پسر جوان انداخت و با تبسم گفت:
موافقت یا مخالفت من دردی از توهمات ذهنی تو دوا نمی کند. اما نصیحتی دارم و آن این است که اگر می خواهی متفاوت باشی لااقل قشنگ متفاوت باش! نظر مردم همانطور که به چیزهای قشنگ و جذاب جلب می شود، به سمت چیزهای زشت و بد منظر و هراس انگیز نیز به صورت مقطعی جلب می شود. دلیلی ندارد که برای جلب نظر مردم آن ها را بترسانی و یا حسی چندش آور و ناخوشایند در دل آن ها زنده کنی! تو متفاوت باش! اما تفاوتی قشنگ و زیبا و کاری کن که اطرافیان از تفاوت تو شاد شوند و آرامش یابند نه این که بترسند و احساس نا امنی و وحشت بر آن ها غالب شود. اگر می بینی بعضی نسبت به قیافه تو احساس خطر می کنند و جبهه می گیرند و علیه تو اقدام می کنند دلیلش آن نیست که تو زیبا و خیره کننده شده ای. دلیلش فقط این است که می ترسند به آن ها یا خانواده شان یا زیبایی های فرهنگ و سنتشان آسیب برسانی. به عنوان یک انسان حق داری متفاوت باشی ، اما قشنگ متفاوت باش!

کوتاه و آموزنده : خود‌خواه نباشید!

Posted: 21 Aug 2013 11:16 PM PDT

اسب و الاغی با هم سفر می کردند.الاغ به اسب گفت : اگر دلت می خواهد من زنده بمانم، کمی از بار من را بردار. اما اسب به او اعتنایی نکرد. الاغ که نمی توانست سنگینی آن همه بار را تحمل کند، به زمین افتاد و جان داد.
آن گاه صاحب اسب تمام بارها ، به اضافه‌ی پوست الاغ را پشت اسب گذاشت. اسب همچنان که زیر بار کمر خم کرده بود، ناله می کرد و با خود می گفت : افسوس! چه حماقتی کردم.من حاضر نشدم اندکی از بار الاغ را به دوش بکشم. حالا نه تنها مجبورم باری را که بردوش او بود، بلکه پوست او را هم به دوش بکشم.

شوهر دوست داشتنی

Posted: 21 Aug 2013 11:15 PM PDT



زن پاشو محکمتر روی گاز فشار داد ، باید خودشو سریع میرسوند…… نه!!!
صدای برخورد ماشین با سپر گلگیر روبرویی….
ماشین کاملا نو بود و چند روز بیشتر نبود که اونو تحویل گرفته بودند.
چطوری باید جریان تصادف و به شوهرش توضیح میداد…. خدایا!!!
باید مدارکش رو حاضر میکرد.
در حالی که از یه پاکت قهوه ای رنگ بزرگ مدارکش رو بیرون میکشید
تکه کاغذی از توی اون زمین افتاد که روی اون با خطی کلفت و شتاب زده نوشته شده بود:
.
.
عزیزم در صورت تصادف یادت باشه، که من تو رو دوست دارم نه ماشین رو!
زن اروم گرفت و با لبخندی از ماشین پیاده شد.
وقتی پیرهنمون با اتو میسوزه ، قشنگترین ظرف کریستالمون میشکنه، دیوارهای خونه خط خطی میشه
یادتون باشه هیچکدوم ارزش شکستن دلی رو نداره!

کوچولوی زبون نفهم!

Posted: 21 Aug 2013 11:14 PM PDT

پسر کوچولو بعد از رفتن به رختخواب: بابااااااااااااا
پدر: بله؟
پسر کوچولو: میشه برام یه لیوان آب بیاری؟
پدر: نخیر نمیشه. قبل از اینکه بخوابی گفتم آب می خوری؟ گفتی نه.
۳ دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابااااا تشنه امه، یه لیوان آب میاری؟
پدر: نخیرررر، اگه یه بار دیگه آب بخوای، میام یکی میزنم توی گوشت تا بخوابی.
۵ دقیقه بعد، پسر کوچولو: بابا…. میشه وقتی میای منو بزنی، یه لیوان آبم بیاری؟

داستان بسیار غم انگیز عاشقانه علی و مریم (از دست ندید حتما بخونید)

Posted: 21 Aug 2013 11:13 PM PDT

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر.منم باهات میام ………..

پدرمریم نامه تو دستشه ،کمرش شکست ،بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند.

داستان بسیار غم انگیز عاشقانه قرار (از دست ندید حتما بخونید)

Posted: 21 Aug 2013 11:10 PM PDT

نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپ...د، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت میپژمرد.
طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغها.
گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند زدم بهش. گلبرگهاش کَنده، پخش، لهیده شد. بعد، یقهی پالتوم را دادم بالا، دستهام را کردم تو جیبهاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد.
صدای تندِ قدمهاش و صِدای نَفَس نَفَسهاش هم.
برنگشتم به رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم میآمد. صدا پاشنهی چکمههاش را میشنیدم. میدوید صِدام میکرد.
آنطرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَم بِش بود. کلید انداختَم در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق – ترمزی شدید و فریاد – نالهای کوتاه ریخت تو گوشهام – تو جانم.
تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ خیابان شده بود. بهروو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و رانندهش هم داشت توو سرِ خودش میزد. سرش خورده بود روو آسفالت، پُکیده بود و خون، راه کشیده بود میرفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان.
ترسخورده – هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم.
مبهوت.
گیج.
مَنگ.
هاج و واج نِگاش کردم.
توو دستِ چپش بستهی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعتِ خودم را سُکید.
چهار و چهل و پنج دقیقه!
گیجْ – درب و داغانْ نِگا ساعتِ رانندهی بخت برگشته کردم. عدلْ چهار و پنج دقیقه بود!!

خانواده فقیر

Posted: 21 Aug 2013 11:02 PM PDT





از همان روز اولی که به کلاس رفتم و دانشجوها پیش پام بلند شدند همین که نگاهم به او افتاد ازش بدم اومد.
همین طور بی دلیل دشمنش شدم البته بی دلیل که نبود، دلیلش رو فقط خودم میدونستم و به هیچکس هم نگفتم.
جرات نداشتم که بگویم اما حقیقت این بود که با دیدن "جسی" که پیدا بود دختر یه خانواده فقیره، دوران سخت کودکی خودم که مانند او فرزند یک خانواده فقیر بودم یادم می آمد.
آن روزها را با کمک بعضی ها هر طور که بود گذراندم و درسم رو ادامه دادم تا امروز که استاد دانشگاه بودم…
اما چون دوست داشتم گذشته ام رو فراموش کنم هر چیزی که آن ایام را تداعی میکرد از سر راه کنار میزدم.
.
.
درست مثل جسی که بالاخره یک بهانه از او گرفتم و چقدر خجالت کشیدم آن روز که مادر پیر جسی به دانشگاه آمده بود تا رضایت مرا برای باز گرداندن دخترش به دانشگاه بگیرد.
اری خجالت کشیدم چون مادر جسی همان فراش مدرسه ام بود که هر روز(چون میدونست من با شکم گرسنه به مدرسه می آیم) وقت ظهر از غذای خودش شکم مرا سیر میکرد.

وزير امور خارجه ترکيه به سه کشور اروپايي سفر مي کند

Posted: 21 Aug 2013 12:45 AM PDT

وزیر امور خارجه ترکیه به منظور گفتگو درباره تحولات مصر و سوریه به سه کشور اروپایی سفر می کند.
به گزارش پایگاه اینترنتی تلویزیون تی آر تی ترکیه ، احمد داوداوغلو در سفر دو روزه به اروپا که فردا آغاز خواهد شد به آلمان ، ‌انگلیس و ایتالیا سفر می کند.
وزیر امور خارجه ترکیه در برلین ، لندن و رم با همتایان اروپایی خود دیدار و درباره آخرین تحولات مصر و سوریه با آنان تبادل نظر خواهد کرد.
بررسی روابط ترکیه و اتحادیه اروپا از دیگر محورهای گفتگوهای داوداوغلو با وزیران امور خارجه آلمان ، انگلیس و ایتالیا خواهد بود.

زيان بزرگترين شرکت هواپيمايي آمريکاي لاتين

Posted: 21 Aug 2013 12:44 AM PDT

بزرگترین شرکت هواپیمایی آمریکای لاتین موسوم به لاتام ایرلاینز سه شنبه شب از زیان 329 میلیون و 800 هزار دلاری خود در سه ماهه دوم امسال خبر داد.
لاتام ایرلاینز علت این زیان را کاهش ارزش واحد پول برزیل اعلام کرد.
میزان زیان شرکت هواپیمایی لاتام در سه ماهه منتهی به ژوئن بسیار بیشتر از پیش بینی تحلیل گران بود.
تحلیل گران پیشتر پیش بینی کرده بودند زیان لاتام در سه ماهه دوم امسال 276 میلیون دلار باشد.
به گزارش خبرگزاری رویترز از سانتیاگو، در سه ماهه دوم سال گذشته لاتام ایرلاینز - که در ماه ژوئن سال 2012 از ادغام شرکت هواپیمایی لان شیلی و تام برزیل ایجاد شد - 448 میلیون و 800 هزار دلار زیان دهی داشت.

هافبک آرسنال احتمالا تا 6 ماه بازي نمي کند

Posted: 21 Aug 2013 12:43 AM PDT

هافبک جوان تیم فوتبال آرسنال به علت مصدومیت مدتی از همراهی تیمش بازمی ماند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه ، آرسن ونگر اعلام کرد آلکس آکسلید جمبرلین ملی پوش 20 ساله انگلیسی در دیدار برابر آستون ویلا در لیگ برتر انگلیس از ناحیه زانو مصدوم شد و برای مدتی دور از میدان خواهد بود.
برخی گزارش ها حاکیست چمبرلین احتمالا تا 6 ماه نمی تواند آرسنال را همراهی کند.ونگر گفت :« هنوز جزییات زیادی از مصدومیت چمبرلین به دست من نرسیده اما این خبر بدی قبل از دیدار لیگ قهرمانان برابر فنرباغچه بود.»
البته باکاری سانیا ، کایرن گیبس ، آرون رمزی ، توماس روسیچکی و جک ویلشر همگی با رهایی از مصدومیت بازی با آستون ویلا در تمرین دیروز آرسنال حاضر بوندند اما ناچو مونرآل مدافع چپ تیم به علت مصدومیت کمر تمرین نکرد.
ونگر اضافه کرد :« فکر کنم حداقل گیبس و سانیا را در اختیار داشته باشم و مونرال را هم به بازی با فنرباغچه می رسانیم.»

تاجر کلاهبردار انگليسي که وسايل تقلبي کشف بمب مي فروخت به 7سال زندان محکوم شد

Posted: 21 Aug 2013 12:43 AM PDT

تاجر کلاهبردار انگلیسی که وسایل تقلبی کشف بمب به جهان می فروخت به هفت سال زندان محکوم شد.
به گزارش شبکه تلویزیونی بی بی سی، یک تاجر انگلیسی وسایل تقلبی شناسایی بمب و مواد منفجره و وسایل انفجاری را به بیش از ده کشور جهان فروخته است. گری بولتن که متهم است با این کارش سبب به خطر افتادن جان مردم شده به هفت سال زندان محکوم شده است. حکم صادر شده برای این تاجر انگلیسی در دادگاهی در انگلیس بوده است. گری بولتن پنج هزار دستگاه از این وسیله ساخته بود که از بخشی پلاستیکی و یک آنتن فلزی ساخته شده است. استفاده کنندگان از این وسیله تصور می کردند که این دستگاه، قدرت جادویی دارد و می تواند بمبها و وسایل انفجاری را شناسایی کند و مانع از کشتارها شود. این تاجر انگلیسی در ده سال گذشته، این دستگاههای جعلی رهگیری بمب را به کشورهای مختلف از عراق فروخته است. وی مدعی بود که این دستگاه های مجهز به کارت های کدگذاری شده حساس می توانند مواد منفجره و مواد مخدر و حتی پول نقد را از فاصله چهار کیلومتری شناسایی کنند! قاضی دادگاه بولتن گفته است وی از محل فروش این دستگاهها پول کلانی به جیب زده و این درحالی بوده که خود او می دانسته است این دستگاهها جعلی هستند و کارایی ندارند. هزینه ساخت هریک از این دستگاههای به اصطلاح شناسایی بمب ، پنج پوند است اما این تاجر انگلیسی در برخی از کشورها این دستگاه را به قیمت بیش از ده هزار پوند فروخته است. تایلند یکی از اصلی ترین خریداران این دستگاههای انگلیسی بود اما بررسی های علمی نشان داد این دستگاهها عملا هیچ کارایی نداشت و بی فایده بود. به گفته ریچارد هونی قاضی این پرونده، استفاده از وسایل ساخت این تاجر انگلیسی سبب شد نیروهای امنیتی و پلیس به این دستگاهها اعتماد کنند و با شیوه های دیگر به دنبال یافتن مواد منفجره و بمب نباشند و درنتیجه جان افرادی به همین علت به خطر بیفتد. قاضی این پرونده اعلام کرد بولتن با این کارش به اعتبار تجارت انگلیس در عرصه جهانی ضربه زده و به فریب مقامات دولتی مبادرت کرده است.

نمايشگاه بين المللي آشپزخانه ، حمام ، سونا و استخر ، فردا

Posted: 21 Aug 2013 12:42 AM PDT

یازدهمین نمایشگاه بین المللی صنایع و تجهیزات آشپزخانه ، حمام ، سونا و استخر تهران با حضور شرکت ها و نمایندگی کشورهایی از قاره های آسیا ، اروپا و آمریکا از فردا تا سوم شهریور در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شود.
به گزارش ستاد خبری یازدهمین نمایشگاه بین المللی صنایع و تجهیزات آشپزخانه ، حمام ، سونا و استخر؛ در این نمایشگاه،شرکت ها و نمایندگی هائی از کره جنوبی ، هنگ گنگ ، آذربایجان ، روسیه ، سوئد ، ترکیه ، فنلاند ، چین ، برزیل ، اسپانیا و هلند جدیدترین تولیدات، کالاها و صنایع خود را ارائه
می کنند.
در یازدهمین نمایشگاه بین المللی صنایع و تجهیزات آشپزخانه ، حمام ، سونا و استخر تهران تاکنون حضور بیش از 200 شرکت قطعی شده که شامل حدود 130 شرکت داخلی و 70 شرکت خارجی است و 26 درصد افزایش نشان می دهد.
این نمایشگاه در قالب چهار گروه کالائی برگزار خواهد شد.
در گروه آشپزخانه های خانگی : انواع کابینت آشپزخانه (چوبی، فلزی وشیشه ای)، سینک ظرفشویی، دستگاههای تهویه، هواکش و هود آشپزخانه، انواع روکش کابینت، پیشخوان ، انواع شیرآلات، انواع چراغ و سیستم های نورپردازی، میزو صندلی آشپزخانه، وسایل تزئینی و دکوری، طراحی و دکوراسیون، تجهیزات و وسایل نظافتی و لوازم جانبی عرضه می شود.
گروه آشپزخانه های صنعتی نیز شامل تجهیزات عمل آوری غذا (چرخ گوشت، خلال کن صنعتی، کالباس بر) تجهیزات آماده سازی غذا (سیستمهای پخت)، تجهیزات سرو غذا (خط سلف سرویس، کیترینگ) تجهیزات نگهداری (سردخانه ثابت و متحرک، یخچالهای ایستاده و صندوقی، فریزر )، ظرفشویی های صنعتی، وسایل و تجهیزات رستوران وکافی شاپ، لوازم جانبی است.
در بخش آشپزخانه های صحرایی نیز همه تجهیزات و ملزومات مربوطه به آن ، ارائه و در معرض دید علاقه مندان قرار می گیرد.
همچنین در گروه حمام؛ انواع وان، زیردوشی، دستشویی، توالت فرنگی و بیده، پرده، پارتیشن و کابین دوشو دیگر تجهیزات و وسایل مرتبط ، در گروه سونا: تأسیسات سونا و استخر، اتاق بخار، تجهیزات سونای خشک و بخار، سیستم های تولید حرارت و بخار، جکوزی، دیگهای بخار، وانهای هیدروتراپی و وسایل جانبی و در گروه استخر هم ؛ اجراء انواع استخر شنای روباز و سرپوشیده (خانگی و ورزشگاهی)، سکوهای شیرجه (دایوینگ)، استخرهای پیش ساخته، و تجهیزات و وسایل مربوط به آن در سالن ها و غرفه های مختلف نمایشگاهی به نمایش عموم گذاشته می شود .
علاقه مندان می توانند در روزهای 31 مرداد تا 3 شهریور هر روز از ساعت 9 تا 16 از این نمایشگاه ، بازدید کنند.

فراخوان نام نويسي در کنفرانس علمي بيماريهاي اختلالات خواب

Posted: 21 Aug 2013 12:41 AM PDT

فراخوان نام نویسی در کنفرانس علمی بیماریهای اختلالات خواب آغاز شد.
فرسودگی شغلی ، انواع اختلالات خواب و درمان های دارویی در اختلالات خواب و درمان های غیر دارویی و غیر دارویی مهمترین محورهای این کنفرانس یک روزه است.
دکتر نحوی زاده دبیر علمی این کنفرانس امروز با بیان اینکه این کنفرانس ظرفیت نام نویسی حدود 100 پژوهشگر را از سراسر کشور دارد افزود : پژوهشگران برای ثبت نام به نشانی اینترنتی http://www.ircme.ir/App_Web/(Guest)/Default.aspx?CenterID=37 مراجعه کنند.
به گفته وی نام نویسی این کنفرانس تا تکمیل ظرفیت ادامه دارد.
کنفرانس علمی بیماریهای اختلالات خواب سوم شهریور در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار می شود .

يکي ديگر از شهرهاي گينه شاهد تظاهرات بر ضد رئيس جمهور بود

Posted: 21 Aug 2013 12:40 AM PDT

پلیس گینه کوناکری برای متفرق کردن تظاهرات جوانان که به سفر رئیس جمهور این کشور به شهر لابه (شمال)،اعتراض داشتند،از گاز اشک آور استفاده کرد.
شهر لابه پایگاه سلودالین دیالو ، مخالف اصلی آلفا کنده رئیس جمهور گینه است.
مسئول یکی از ایستگاههای سوخت‌گیری لابه در تماسی تلفنی گفت دهها تن از جوانان این شهر روز سه‌شنبه با برگزاری تظاهراتی وی را دیکتاتور و قاتل خواندند. این تظاهرات سبب مختل شدن رفت و آمد در خیابان‌های لابه شد و نیروهای امنیتی با استفاده از گاز اشک آور به متفرق کردن تظاهر کنندگان پرداختند.
یکی از تجار شهر گفت یک زن و یک مرد جوان را دیده است که در جریان متفرق کردن این تظاهرات یکی از ناحیه پیشانی و دیگری از ناحیه دست زخمی شده بود.
نیروهای دولتی با این توضیح که از خبرنگاران برای پوشش تلویزیونی سفر رئیس جمهور به منطقه دعوت نشده است ،به خبرنگاران از جمله خبرنگار تلویزیون ملی حمله کردند و دوربین یک شبکه تلویزیونی خصوصی را شکستند.
اندکی پس از خروج کنده از لابه، درگیری‌های جزئی بین طرفداران و مخالفان دولت در این شهر روی داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از کوناکری، در حالی که تنها یک ماه به انتخابات پارلمانی 24 سپتامبر گینه باقی است، آلفا کنده که در سال 2012 به ریاست جمهوری گینه انتخاب شد، به شهرهای مختلف این کشور سفر می‌کند.
وی هفته گذشته به شهر زادگاهش یعنی کانکان (شرق) سفر کرد اما مردم زادگاهش با هو کردن او،نارضایتی خود را از وی ابراز کردند.

بهره برداري از طرح توسعه 2 ميدان مشترک نفتي تا پايان امسال

Posted: 21 Aug 2013 12:40 AM PDT

مدیر عامل شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) از بهره برداری از طرح توسعه دو میدان مشترک بزرگ نفتی تا پایان امسال خبر داد و گفت: بخشی از طرح توسعه میدان‌های مشترک یادآوران و میدان آزادگان شمالی تا پایان امسال عملیاتی می شود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی (شانا) ، نادر قربانی
تصریح کرد: همه میدان های مشترک زیرمجموعه شرکت متن از جمله میدان یاران (جنوبی و شمالی)، میدان یادآوران، آزادگان (جنوبی و شمالی) و میدان آذر تعیین تکلیف شده و عملیات اجرایی این میدان ها در حال اجراست.
نادر قربانی با اشاره به تولید روزانه 22 هزار بشکه نفت از میدان مشترک یادآوران گفت: در فاز نخست توسعه رسیدن به سقف تولید روزانه 85 هزار بشکه نفت خام با حفاری 46 حلقه چاه تولیدی، سه حلقه چاه تزریق آب زاید و تعمیر سه حلقه چاه اکتشافی موجود شامل طراحی و مهندسی، تدارکات و اجرا برنامه ریزی شده است.
وی گفت: با توجه به انجام بخش عمده فعالیت های فاز نخست توسعه این میدان، تولید نفت یادآوران در آذر یا دی امسال به 50 هزار بشکه در روز افزایش می یابد.
مدیر عامل شرکت متن از پیشرفت بالای 80 درصد طرح توسعه میدان یادآوران خبر داد و گفت: ظرفیت تولید نهایی از این میدان مشترک در 16 ماه آینده به 85 هزار بشکه در روز می رسد.
قربانی از بهره برداری طرح توسعه میدان آزادگان شمالی خبر داد و گفت: ظرفیت نهایی تولید نفت در مرحله نخست توسعه این میدان روزانه 75 هزار بشکه تعریف شده که بهمن امسال تولید نفت از این میدان به روزانه 20 هزار بشکه و در اردیبهشت 1393 نیز روزانه 40 هزار بشکه نفت از این میدان تولید می شود.
مدیرعامل شرکت متن در باره روند طرح توسعه میدان مشترک آزادگان جنوبی گفت: این طرح با هدف توسعه بخش جنوبی میدان نفتی آزادگان در دو فاز تعریف شده که در فاز نخست توسعه، تولید 320 هزار بشکه نفت در روز و در فاز دوم توسعه، افزایش تولید تا سقف 600 هزار بشکه در روز برنامه ریزی شده است.
قربانی تصریح کرد: قرارداد مرحله نخست طرح توسعه میدان آزادگان جنوبی با ظرفیت تولید روزانه 320 هزار بشکه نفت شهریور پارسال اجرایی شد و این طرح بر اساس برنامه زمان بندی امسال به بهره برداری نمی رسد و تولید جدیدی از این میدان نخواهیم داشت، ام تولید روزانه 54 هزار بشکه نفت از این میدان مشترک استمرار دارد.
وی تصریح کرد: پنج دکل حفاری در میدان آزادگان جنوبی مستقر شده و هماهنگی لازم برای انتقال دکل ششم نیز انجام شده است، ضمن آنکه تلاش می کنیم با امکانات داخل این میدان را توسعه دهیم و پنج دکل فعال در این میدان ایرانی و تنها یک دکل چینی است.
قرارداد توسعه میدان آزادگان جنوبی در قالب بیع متقابل میان شرکت سی ان پی سی آی چین ، شرکت ملی نفت ایران بسته شده که سهم این دو شرکت در توسعه میدان به ترتیب 30 درصد و 70 درصد است و مسئولیت اجرایی این طرح نیز بر عهده شرکت چینی است.
قربانی گفت: طرح توسعه میدان های آذر و یاران نیز در دست اجراست.

پيشرفت 80 درصدي احداث دو واحد پيش تراکم گاز

Posted: 21 Aug 2013 12:38 AM PDT

احداث دو واحد پیش تراکم گاز در کارخانه های گاز و گاز مایع (ان. جی. ال) شماره 900 و 1000 شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب به پیشرفت 80 درصدی رسید.
ساخت این واحدها در قالب قرارداد طراحی،‌تامین کالا و اجرا (EPC) از سال 1387 با تلاش دو پیمانکار داخلی آغاز شد.
مدیر مهندسی و ساختمان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب امروز گفت: اعتبار اجرای این دو طرحها افزون بر یک هزار و 300 میلیارد ریال است.
موسوی ظرفیت واحدهای پیش تراکم کارخانه های گاز
و گازمایع 900 و1000 را به ترتیب 900 و 720 میلیون فوت مکعب در روز عنوان کرد و گفت: تاسیسات فرآیندی این واحدها شامل الکتروکمپرسور، ظروف لخته گیر و جداکننده ، کولرهوایی، تاسیسات تزریق مواد بازدارنده خوردگی و متانول است.
وی گفت: هدف از احداث این واحدها، حفظ ظرفیت طراحی کارخانه های گاز و گاز مایع 900 و1000 از طریق جبران کاهش فشار میدان پازنان است که برای انجام تعهدات شرکت ملی
مناطق نفت خیز جنوب در تامین خوراک پالایشگاه بیدبلند 2 محقق خواهد شد.

کارخانه های گاز و گاز مایع 900 و 1000 به ترتیب در حوزه فعالیت شرکت های بهره برداری نفت و گاز گچساران و آغاجاری واقع است.

عناوين روزنامه صبح اقتصاد

Posted: 21 Aug 2013 12:37 AM PDT

- توقف ساخت هشت پتروشیمی توسط چینی ها
- کالاهای ترانزیتی در صورت عدم خروج به موقع از کشور قاچاق است
- مهرهای واقعی پای دیپلم های جعلی !
- شکست پروژه میلیاردی quotation mark وی پی ا ن quotation mark بومی !
- معاونت برنامه ریزی و معاونت توسعه سرمایه انسانی ادغام می شوند
- 70 هزار میلیارد تومان از بودجه غیر قابل وصول است
- آغاز طرح فروش سوخت توسط مرزنشینان
- ...ی : دولت برای رشد نقدینگی مسکن آمادگی ندارد !
- نحوه معامله سهام عدالت در انتظار مصوبه مجلس.

توليد مستند صفر مرزي در چهار محال و بختياري

Posted: 21 Aug 2013 12:37 AM PDT

ساخت مستند صفر مرزی در چهار محال و بختیاری پایان یافت.
مدیر کل صدا و سیمای مرکز چهار محال و بختیاری گفت: در این مستند پنج قسمتی ، گوشه ای از تلاش رزمندگان پرافتخار تیپ 44 قمربنی هاشم علیه السلام در منطقه عملیاتی شمالغرب و ارتفاعات سربه فلک کشیده جاسوسان به نمایش درآمده است.
حجت الله رحیم زاده افزود: مستند صفر مرزی در منطقه دولتو یکی از حساس ترین مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس که مرکز اصلی ضد انقلاب اعم از کومله و دمکرات بوده به تصویر کشیده است.
وی خاطر نشان کرد تهیه کننده ، تصویر بردای و کارگردان این مجموعه بهزاد پیشکار است صدابرداری مجموعه را سید مهدی سلیمی و مونتاژ ان را زهره مولوی بر عهده گرفته اند .

انتقاد هنرمند طنزپرداز اصفهاني از انتشار خبر درگذشتش در نشريات

Posted: 21 Aug 2013 12:36 AM PDT

هنرمند اصفهانی نمایشهای طنز، معروف به آقا رشید نسبت به انتشار خبر درگذشتش در نشریات انتقاد کرد .
آقای قدرت الله ایزدی در گفتگوبا خبرنگار واحد مرکزی خبر از انتشار این گونه خبرهای بی پایه واساس دربرخی از روزنامه ها و سایت ها ابراز تاسف کرد و گفت : این روزنامه ها مانند کودکانی که برای جلب توجه دیگران بی قراری می کنند برای جلب اعتماد مخاطبان این گونه شایعه پراکنی می کنند .
به گفته او، این گونه نشریات و سایت های خبری با انتشار خبرهای بی پایه و اساس توجه و اعتماد مردم را از دست می دهند و در نتیجه فقط برای مچاله کردن وشستشوی شیشه قابل استفاده می شوند.
آقای قدرت الله ایزدی افزود : خبرنگاران روزنامه ها و سایت های خبری قبل از انتشار خبر باید از یک منبع موثق ، موضوع را پیگیری وپس از حصول نتیجه آن را منعکس کنند.
این هنرمند طنز پرداز اصفهانی در پایان ضمن عذرخواهی از مردم با لحن طنز گونه گفت : انتشار این گونه شایعات در نهایت ماجرای چوپان دروغگومی شود و مردم خبر واقعی درگذشتم را هم شایعه می پندارند و گمان نمی کنم کسی در مراسم ترحیمم شرکت کند .
آقای ایزدی افزود : این موضوع را ازطریق مراجع قانونی پیگیری خواهد کرد.
چندی پیش برخی از شبکه های اجتماعی از بستری شدن آقای ایزدی خبر داده بودند که کذب محض بود.
گروه هنری آقا رشید هم اکنون در حال آماده سازی سریال 13 قسمتی رشید حرفه ای است .
آقای ایزدی گفت : این سریال کمدی اجتماعی به تهیه کنندگی رسول هنرمند و کارگردانی مجید کاشی فروشان در سیمای اصفهان در مرحله پیش تولید است .
نقش اول این سریال را آقای ایزدی برعهده دارد

تصويري/ اعتصاب کارگران و کشاورزان معترض در کلمبيا همچنان ادامه دارد

Posted: 21 Aug 2013 12:35 AM PDT

با درگیری نیروهای امنیتی و پلیس با اعتصاب کنندگان معترض، اعتراض های کارگران، کشاورزان و دیگر معترضان به وضع نامناسب اقتصادی در کلمبیا وارد مرحله ای تازه شد.
به گزارش مونیتورینگ اخبار خارجی واحد مرکزی خبر اعتصاب گسترده کارگری در کلمبیا بخشهایی از این کشور را کاملا فلج کرده است. وسایل حمل و نقل عمومی در کلمبیا تردد ندارند و اکثر مغازه ها بسته شده است.
کارگران کلمبیایی می گویند دولت باید بیش از توجه به این گفتگوها برای حل مشکلات اقتصادی کشور اقدام کند. اتحادیه های کارگری کلمبیا از وضع اقتصادی کشور به ستوه آمده اند و اعتصاب گسترده کارگری را سازماندهی کرده اند.
کارگران کلمبیایی که در اعتراض به وضع اقتصادی کشورشان از کار دست کشیده اند می گویند اعتصاب، آخرین دستاویز آنها برای رساندن پیام خود به گوش مسئولان است.
ناتالیا پارا اوسوریو فعال اجتماعی در کلمبیا گفت ما امروز برای حمایت از کشاورزان، رانندگان و همه کسانی که اعتصاب کرده اند، به اینجا آمده ایم. ما نیز از این مساله آسیب دیده ایم و برای همین است که گاه می بینیم مردم در حمایت از دیگران، کسانی که برای حقوق خود مبارزه می کنند منفعل عمل می کنند.
اتحادیه های کارگری کلمبیا در بخشهای مختلف این کشور به این اعتصاب گسترده پیوسته اند که نخستین اعتصاب سراسری در چند سال اخیر این کشور است.
اعتصاب کنندگان می گویند اعتصاب تنها راه پیش روی آنها است و تازمانیکه دولت به خواسته های آنها توجه نکند به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.
هکتور جولیو سوآرز کشاورز معترض گفت اگر قرار باشد با چوب و سنگ به جنگ پلیس برویم، مشکلی نیست می رویم. اگر بیش از یک نفر قرار باشد زخمی شود، باز هم مشکلی نیست. ولی باید بگویم تا زمانی که رئیس جمهور این اوضاع را اصلاح نکند، ما اجازه عبور خودروها را نمی دهیم. به آنان حمله می کنیم و آن را به آتش می کشیم.

افزايش کشت پاييزه حبوبات در فارس

Posted: 21 Aug 2013 12:35 AM PDT

10 هزار هکتار از مزارع استان فارس به کشت پاییزه حبوبات اختصاص یافت.
دزفولی مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی فارس امروزگفت : امسال سطح زیرکشت پاییزه نسبت به سال زراعی گذشته بیش از 11درصد افزایش یافته که عمده آن به انواع لوبیا ، عدس آبی و نخود آبی اختصاص دارد.
آقای دزفولی افزود:انواع لوبیا،نخود،عدس وماش ازجمله حبوباتی است که در استان فارس کشت شده است.
وی افزود : پیش بینی می شود امسال حدود 25 هزارتن محصول برداشت شود.
اقلید،سپیدان،آباده،کازرون،ممسنی و شیراز از جمله بیشترین سطح زیر کشت حبوبات را در فارس دارند.
کشت حبوبات به دو صورت بهاره و پاییزه در فارس کشت می شود.
کشت پاییزه به تازگی پایان یافته است.
پارسال 120 هزارتن حبوبات در استان فارس برداشت شد.

پرس تي وي : مردم آمريکا در نيويورک در اعتراض به سرکوب خشونت بار مردم در مصر تظاهرات کردند

Posted: 21 Aug 2013 12:34 AM PDT

مردم آمریکا در شهر نیویورک در اعتراض به سرکوب خشونت بار مردم در مصر و حمایت های آمریکا از دولت نظامی مصر تظاهرات کردند .
به گزارش شبکه تلویزیونی پرس تی وی ، شرکت کنندگان در این تظاهرات تاکید داشتند باید حمایت های مالی آمریکا از ارتش مصر قطع شود.
یکی از شرکت کنندگان در این تظاهرات گفت:« ما در این تظاهرات شرکت کرده ایم تا سرکوب و کشتار گسترده مردم در مصر را محکوم کنیم. ما با کشتار غیرنظامیان در مصر قطع نظر از نگرش های سیاسی یا خاستگاه های دینی مختلف آنها مخالف هستیم. ما از استقرار دموکراسی در مصر و بازگشت دوباره محمد مرسی رئیس جمهور مشروع مصر به قدرت حمایت می کنیم.»
بیل دوریس از فعالان آمریکایی در این تظاهرات گفت:« آمریکا مدعی دموکراسی است اما در عمل از کودتای نظامی در مصر حمایت می کند. آمریکا از کشتار مردم مصر اعم از کودکان و زنان و مردان در خیابان های مصر حمایت می کند. ما باید با این رویه مقابله کنیم. ما باید خواستار پایان هرگونه مداخله آمریکا در مصر شویم. باید مداخله همه کشورهای منطقه نیز در مصر متوقف شود. مداخله های آمریکا در مصر به نفع مردم مصر و آمریکا نیست.»
سارا فلاندرز از فعالان ضدجنگ آمریکایی در این تظاهرات گفت:« ما با هرگونه کمک مالی آمریکا به اسرائیل مخالف هستیم و امروز در اینجا حضور پیدا کرده ایم تا این مخالفت خود را ابراز کنیم. ما با کمکهای مالی آمریکا به مصر نیز مخالف هستیم. این کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل و مصر برای کسب سلطه در منطقه و نابود کردن کل منطقه است. ما امروز در این تظاهرات شرکت کرده ایم تا بگوییم همه کمکهای آمریکا به مصر و دیکتاتوری حاکم بر این کشور باید پایان یابد. ما در این تظاهرات می خواهیم بگوییم که در کنار مردم مصر و دولت منتخب آنها ایستاده ایم.»

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نظریه کهکشان اندیشه

سایت یاسمین آتشی : ارد بزرگ (بزرگترین متفکر حال حاضر ایران) را بیشتر بشناسیم

سایت تاریخ : دکتر محمد مصدق